دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۶

هوش هیجانی 2

هوش هیجانی

هوش هیجانی (EQ) همان توانایی شناخت، درک و تنظیم هیجان‌ها و استفاده از آنها در زندگی است. - مقدمه مديريت و يا عامل انساني مهم‌ترين دليل تحولاتي است كه امروز بشر در همه زمينه‌ها و به هر شكلي در جوامع گوناگون شاهد آن است. در واقع عامل انساني است كه تفاوت‌هاي فاحش امروز زندگي بشر با شرايط گذشته‌اش را رقم زده است. اگر اين عامل از زندگي روزمره حذف شود در واقع توسعه و پيشرفت از زندگي انسان حذف مي‌شود. براي تغيير و حركت بسوي شرايط بهتر علاوه بر عواملي چون سرمايه، مواد اوليه و غيره مهم‌ترين و اصلي‌ترين عامل نيروي انساني است. در واقع ثروت و دارايي هر جامعه‌اي تنها و تنها نيروي انساني است. اين ديدگاه شايد افراطي بنظر برسد ولي واقعيت‌هاي پيشرو در جوامع گوناگون اين امر را ثابت مي‌كند. اگر يك جامعه را با همه امكانات مادي و ثروت‌هاي بيكران با جامعه‌اي كه از همه اين امكانات بي‌بهره است مقايسه كنيم و مشاهده كنيم كه جامعه فاقد ثروت از توان و قدرت بالاتري برخوردار است تنها عاملي كه اين مسئله را ايجاد كرده بايد عامل انساني باشد در زمينه امور اقتصادي و تجاري مانند همه ديگر بخش‌هاي اجتماعي عامل انساني مهم و حياتي است. مقاله حاضر نگاهي دارد به يكي از ديدگاه‌هاي جديد در زمينه مديريت تجاري. نخستين توجهي كه در عرصه مديريت و تجارت به صورتي جدي به رفتار مناسب با عوامل انساني مبذول گشت به التون مايو استاد دانشگاه هاروارد مربوط مي‌شود. وي در تحقيقاتي كه در شركت برق وسترن انجام داد و به تحقيقات هاتورن معروف شد به اين نتيجه مهم رسيد كه توجه به عامل انساني مهم ترين ابزار در رشد انگيزش و بهره‌وري سازمان‌ها و كاركنان آنها است. در واقع بعد از آنكه تيلور اصول مديريت علمي خود را منتشر و اجرا نمود انقلابي در بهره‌وري سازمان‌ها رخ داد، اما به همان نسبت اداره سازمان‌ها را به سمت شيوه‌هاي مكانيكي كه موجب كاهش رضايت كاركنان مي‌شد سوق داد. تلاش‌هاي التون مايو كه در واقع آغازگر جنبشي نوين در عرصه مديريت بود و به مكتب رفتارگرايان معروف گشت باعث شد مديران و نخبگان تجاري توجهي ويژه به عامل روحيه انساني در داخل و خارج از سازمان نمايند. شكوفايي شيوه رفتارگرايان مربوط به سال‌هاي ۱۹۳۰ مي‌شود با اين وجود تا به حال اين بينش اعتبار خود را حفظ نموده است. طوري كه حالا در تقسيم‌بندي‌هايي كه براي نگرش مديريتي مديران به كار مي‌رود آنها را به دو دسته كارمندگراها و كارگراها تقسيم مي‌كنند كه در واقع تمايزي است بين كساني كه اولويت و تمركز خود را بر انجام كار بدون توجه به روحيه ديگران مي‌دهند و كساني كه روحيه كاركنان و انگيزش آنان را در نظر مي‌گيرند. ناگفته پيداست بهترين شيوه روشي است كه هر دو وجه را يعني كارگرايي و كارمند گرايي را در اوج دارا باشد.

هوش هيجاني به نظر مي‌رسد مي‌تواند شكل تكامل يافته‌اي از توجه به انسان در سازمان‌ها باشد و ابزاري نوين و شايسته در دستان مديران تجاري و تئوريسين‌هاي بازار براي هدايت افراد درون سازمان و مشتريان برون سازمان و تأمين رضايت آنها.

2- هوش هيجاني در تجارت وقتي صحبت از هوش به ميان مي‌آيد معمولاً به ياد نمره‌هاي درسي دانشگاه مي‌افتيم يا تست‌هاي هوش آزمون‌هاي استخدامي به ذهنمان مي‌رسد. اما به تعبيري وسيع‌تر مي‌توان گفت دو نوع هوش وجود دارد: هوش تحصيلي و هوش هيجاني. با ديدي محدود كه تا به حال وجود داشته است تنها به هوش تحصيلي توجه شده است و اصلاً تنها هوش تحصيلي به رسميت شناخته شده است. هوشي كه شاخص وجود آن و شاخص مقدار آن در افراد مختلف نمرات درسي يا نتايج تست‌هاي هوشي بوده است. آزمون‌هايي كه معمولاً در محيط‌هاي بسته و انتزاعي برگزار مي‌شوند و ساير متغيرهاي اثرگذار به حداقل رسيده و در واقع متغيرهاي محيطي كه مي‌توانند اثري سرنوشت ساز در توفيق يا شكست يك كار داشته باشند اثرشان تا حد خنثي پايين آورده مي‌شود.

در صورتي كه حالا توجه دانشمندان به نوع ديگري از هوش متمركز شده است. هوش هيجاني كه حداقل در زندگي اجتماعي (بخصوص فعاليت‌هاي تجاري و بازاريابي) اهميتي فراتر از هوش تحصيلي دارد. هوشي كه در طول تاريخ مصلحان و نخبگان اجتماعي را از نخبگان علمي جدا مي‌سازد.

هوش هيجاني بيانگر آن است كه در روابط اجتماعي و در بده بستان‌هاي رواني و عاطفي در شرايط خاص چه عملي مناسب و چه عملي نامناسب است. يعني اينكه فرد در شرايط مختلف بتواند اميد را در خود هميشه زنده نگه دارد، با ديگران همدلي نمايد، احساسات ديگران را بشنود، براي به دست آوردن پاداش بزرگ‌تر، پاداش‌هاي كوچك را ناديده انگارد، نگذارد نگراني قدرت تفكر و استدلال او را مختل نمايد، در برابر مشكلات پايداري نمايد و در همه حال انگيزه خود را حفظ نمايد. هوش هيجاني نوع استعداد عاطفي ا ست كه تعيين مي‌كند از مهارت‌هاي خود چگونه به بهترين نحو ممكن استفاده كنيم و حتي كمك مي‌كند خرد را در مسيري درست به كار گيريم.

گلمن در كتاب هوش هيجاني خود به نقل از سالوي توصيف مبنايي خود از هوش هيجاني را درباره استعدادهاي فردي در ۵ توانايي اصلي تشريح مي‌نمايد:

شناخت عواطف شخصي: خودآگاهي و تشخيص هر احساسي است به همان گونه كه بروز مي‌نمايد. توانايي نظارت بر احساسات در هر لحظه براي به دست آوردن بينش و ادراك. ناتواني در تشخيص احساسات راستين ما را سردرگم مي‌كند. افرادي كه در مورد احساسات خود اطمينان و قطعيت دارند بهتر مي‌توانند زندگي خود را هدايت كنند. به كارگيري درست هيجان‌ها: قدرت تنظيم احساسات خود توانايي است كه بر حس خودآگاهي متكي مي‌باشد. افرادي كه به لحاظ اين توانايي ضعيف‌اند دايماً با احساس نااميدي و افسردگي دست به گريبانند در حالي كه افرادي كه در آن مهارت زيادي دارند با سرعت بسيار بيشتري مي‌توانند ناملايمات را پشت سر بگذارند. اين توانايي كمك شاياني ا ست براي از بين بردن تهديدهاي محيطي و يا كم كردن ضعف‌هاي دروني. برانگيختن خود: افراد داراي اين مهارت در هر كاري كه به عهده مي‌گيرند بسيار مولد و اثر بخش خواهند بود. براي عطف توجه برانگيختن شخصي تسلط به نفس خود و براي خلاق بودن لازم است سكان رهبري هيجان‌ها را در دست گرفت. توانايي دستيابي به مرحله غرقه شدن در كار انجام فعاليت‌هاي چشمگير را ميسر مي‌گرداند. شناخت عواطف ديگران: همدلي اساس مهارت مردم است. كساني (مديران و تجاري) كه از همدلي بالايي برخوردار باشند به علايم اجتماعي ظريفي كه نشان دهنده نيازها يا خواسته ‌هاي ديگران است توجه بيشتري نشان مي‌دهند. اين توان آنها را در حرفه‌هاي مديريت و فروش كه مستلزم مراقبت و توجه به ديگرانند موفق مي‌سازد. حفظ ارتباط‌ها: بخش عمده‌اي از هنر برقراري ارتباط مهارت كنترل عواطف در ديگران است. اينها مهارت‌هايي هستند كه محبوبيت رهبري اثر بخشي بين فردي را تقويت مي‌كنند. اين افراد هر آنچه كه به كنش متقابل آرام با ديگران بازمي‌گردد به خوبي عمل مي‌كنند و ستاره‌هاي جامعه‌اند. ساختار مغز انسان با وجود رشد سرسام آوري كه در علوم و رياضيات و منطق داشته است از نظر عواطف با انسان‌هاي اوليه تفاوت چنداني نكرده است. هنوز عكس‌العمل انسان در قبال خشم جريان يافتن خون به سمت دست‌ها و تندتر شدن ضربان قلب مي‌باشد. در برابر ترس خون به سمت عضلات اسكلتي بزرگ مانند عضلات پا جريان مي‌يابد و گريختن را آسان مي‌كند و در نتيجه صورت رنگ خود را از دست مي‌دهد و در برابر عشق دچار انگيختگي پاراسمپاتيكي مي‌شود كه واكنشي از آرامش كلي و خرسندي را پديد مي‌آورد و در هنگام تعجب ابروها را بالا مي‌اندازد تا ميدان ديد وسيع تري داشته باشد.

در واقع با وجود رشد بسيار بالاي خردورزي در انسان كه فاصله‌اي زياد با اجداد خود پيدا كرده است قلب و عواطف و احساسات انسان‌ها تغييرات زيادي نكرده‌اند و انسان در اين زمينه رشد چشمگيري نداشته است. با وجود آنكه خيلي پيش از آنكه مغز متفكر و منطقي پديد آيد مغز هيجاني وجود داشته است. در واقع بادامه مغز كه در مسايل هيجاني تخصص دارد و به عنوان مخزن خاطرات هيجاني عمل مي‌كند در جريان تكامل نوع بشر موجب پيدايش قشر مخ شده است. مغز انسان در قرن ۲۱ زندگي مي‌كند در صورتي كه قلب او در دوران پارينه سنگي است.

هسته هوش بين فردي ابتدا توانايي درك و سپس ارائه پاسخ مناسب به روحيات و خلق و خو و انگيزش‌ها و خواسته‌هاي افراد ديگر است.

3- هوش هيجاني و مديريت بازار استفاده از هوش هيجاني در تجارت ايده‌اي نوين مي‌باشد كه براي بسياري از مديران و تجار جانيفتاده است. در واقع بيشتر مديران كماكان ترجيح مي‌دهند براي انجام كارها از مغزشان استفاده كنند تا از قلبشان. نگراني اصلي آنها آن است كه احساس همدلي و دلسوزي با همكاران و مشتريان آنها را از پرداختن به اهداف سازمان دور نمايد. در هر صورت همه بايستي قبول كنند كه قواعد بازي در دنياي پست مدرن متفاوت است و بايستي طبق قاعده روز عمل كرد.

شركت‌هاي هوشمند براي نظارت بر تحولات بازار و همسو شدن با تغييرات سليقه‌اي و استفاده از قوانين تشويقي معمولاً سيستم بازاريابي طراحي مي‌كنند. سيستم بازاريابي فرايندي كامل است كه موجب هماهنگي شركت با بهترين فرصت‌هاي بازار مي‌شود.

فرايند كلي مديريت بازار شامل ۴ مرحله اصلي است كه عبارت‌اند از:

تجزيه و تحليل بازار: معمولاً شامل سيستم‌هاي اطلاعاتي و تحقيقاتي بازار و بررسي بازارهاي مصرف كننده و بررسي بازارهاي سازماني مي‌باشد. محيط پيچيده و در حال تغيير است و همواره فرصت‌ها و تهديدهاي جديدي به همراه مي‌آورد. شركت و سيستم استراتژيك آن بايد محيط را همواره تحت نظر داشته باشند كه اين تحت نظر گرفتن محيط مستلزم دريافت اطلاعات زيادي مي‌باشد. اطلاعاتي در مورد مصرف كنندگان و نحوه خريد آنها. انتخاب بازارهاي هدف: هيچ شركتي توانايي تأمين رضايت تمام مصرف كنندگان را ندارد. وجود شركت‌هاي مختلف و قوي در توليد كالاهاي مشابه بيانگر تنوع و تشتت سلايق بين مصرف كنندگان مي‌باشد. هر شركتي براي اينكه بتواند بهترين استفاده را از توانايي‌هاي بالقوه خود نمايد و بهترين جايگاه را در بازار انتخاب نمايد و در وضعيت بهتري قرار گيرد نيازمند بررسي چهار مرحله‌اي مي‌باشد كه شامل اندازه گيري و پيش بيني تقاضا تقسيم بازار، هدف‌گيري در بازار و جايگاه‌يابي در بازار مي‌باشد. تهيه تركيب عناصر بازاريابي: يكي از اساسي‌ترين مفاهيم در بازاريابي نوين همين مفهوم آميخته بازاريابي مي‌باشد. مجموعه‌اي از متغيرهاي قابل كنترل كه شركت آنها در بازار هدف و براي ايجاد واكنش مورد نياز خود تركيب مي‌كند. اين تركيب در واقع ابزار دست تاجر مي‌باشد براي اينكه بازار را تحت تأثير قرار دهد. اين تركيب كه شامل طراحي محصول ،توزيع كالا، قيمت‌گذاري و تبليغات پيشبردي مي‌باشد كليد اصلي تجارت در بازارهاي نوين مي‌باشد. اداره تلاش‌هاي بازار: اين مرحله شامل تجزيه و تحليل رقبا و خط مشي‌هاي رقابتي بازار و برنامه‌ريزي ،اجرا و سازماندهي و كنترل برنامه‌هاي بازاريابي است. شركت‌ها وجه مهمي از بررسي‌هاي خود را بايد روي رقبا بگذارند و به طور مداوم محصولات و قيمت‌ها و شيوه توزيع و تبليغات پيشبردي رقبا را از نزديك پي بگيرند و بدانند كه در چه وضعي هستند. مديريت در رأس هرم سازمان بايستي برنامه‌هاي بازاريابي را تنظيم نمايد و بعد با برانگيختن همه افراد در همه سطوح برنامه را اجرايي نموده و براي اطمينان از اجراي برنامه‌ها و رسيدن به اهداف كنترل داشته باشد و مميزي بازاريابي را نيز فراموش ننمايد. در لايه‌هاي مختلف فرايند بازاريابي توجهي ويژه به مشتريان به عنوان شركاي سازمان مي‌شود. به انسان‌هايي كه داراي عواطف هستند و هر چه شركت‌ها به سمت فعاليت‌هاي خدماتي مي‌روند اين حساسيت بيشتر مي‌شود.

هوش هيجاني در تك تك مراحل فوق جهت دهنده مديريت شركت مي‌تواند باشد. همه ما داستان كارآفرينان بزرگ را شنيده‌ايم كه از هوش تحصيلي بالايي برخوردار نبوده‌اند و در دانشگاه وضعيت مطلوبي نداشته‌اند اما با تكيه بر هوش هيجاني خود بزرگ‌ترين شركت‌هاي دنيا را ايجاد نموده‌اند. بزرگ‌ترين تجار و كارآفرينان معمولاً تأكيد فراواني بر غرايز خود دارند و براي آنچه در خصوص بازار حس مي‌كنند اهميت بسيار بالايي قائلند. وقتي فورد به مهندسان خود با تأكيد مي‌گويد اين نام من است كه بالاي اين شركت نوشته شده است و بعد تصميم مورد نظر خود را اجرا مي‌كند بيانگر هوش هيجاني اوست. اين بدان معناست كه انسان‌هايي در بازار بسيار اثر گذارند كه خوب مي‌دانند در وراي همه منطق‌هاي رياضي و علمي نيروي الهام و احساس كارساز است. نيرويي كه از بشر اوليه تاكنون همواره همراه بوده است و ما را نيز كه در سر خط حركت تاريخ قرار داريم همان گونه ياري مي‌نمايد كه اجداد اوليه‌مان را ياري مي‌كرد. در واقع مديران موفقي كه ساختار علمي بازار را مي‌شناسند و هوش هيجاني را همچون خون بدان تزريق مي‌نمايند شگفتي مي‌آفرينند.

مديران و تجاري كه هوش هيجاني بالايي دارند يعني كساني كه احساسات خود را به خوبي مي‌شناسند و هدايت مي‌كنند و احساسات ديگران را نيز درك مي‌كنند و هدفمند با آن برخورد مي‌كنند در اداره بازار ممتازند. اين افراد حتي در زندگي فردي نيز خرسند و كارآمدند و تواني را در اختيار دارند كه موجب مي‌گردد افرادي مولد باشند.

در واقع مديريت سازمان ابتدا بايستي با تكيه بر هوش هيجاني مسير را حس كند و دورنما را مشخص كند و مأموريت سازمان را تشخيص دهد و بعد با استفاده از قواعد علمي و تئوريك بازاريابي به اهداف كوتاه مدت و بلند مدت خود دست يابد. احساس خدمتگزاري به مشتريان، همدلي درون سازماني در جهت حفظ مشتريان و تعيين رسالت سازمان مسائلي نيستند كه از طريق مباحث تئوريك بتوان بدانها پرداخت بلكه نياز به هوشي برتر دارند كه هم هوش بين فردي را شامل شود هم هوش درون فردي را.

4- هوش بين فردي و اميد و خوش بيني در خدمت بازار هسته هوش بين فردي ابتدا توانايي درك و سپس ارائه پاسخ مناسب به روحيات و خلق و خو و انگيزش‌ها و خواسته‌هاي افراد ديگر است. در هوش درون فردي كليد اصلي عبارت است از: آگاهي داشتن از احساسات شخصي خود كه حاصل خودآگاهي ا ست و توانايي متمايز كردن و استفاده از آنها براي هدايت رفتار خويش.

هوش بين فردي توانايي درك افراد ديگر است، يعني اينكه چه چيز موجب برانگيختن آنها مي‌شود، چگونه كار مي‌كنند و چگونه مي‌توان با آنها كار مشترك انجام داد. تجار و مديران موفق جزو كساني اند كه از هوش ميان فردي بالايي برخوردارند.

هچ و گاردنر چهار توانايي مجزايي را كه به عنوان مؤلفه‌هاي هوش بين فردي مطرح مي‌باشند به شرح زير عنوان مي‌كنند:

سازماندهي گروه: داشتن ابتكار عمل در هماهنگ ساختن تلاش‌هاي گروهي از مردم است. اين مهارت براي رهبران ضروري است و در رهبران كارآمد هر نوع سازمان تجاري مشاهده مي‌شود. ارائه راه حل: استعداد ميانجيگري، اجتناب از تعارض‌ها يا حل تعارض‌هايي كه به وجود آمده است. افرادي كه اين توانايي را در سطح بالا دارند در جوش دادن معاملات و داوري كردن و وساطت توانايي زيادي دارند. ارتباط فردي: دارا بودن اين استعداد رويارويي با ديگران يا شناخت و پاسخ دادن مناسب به احساسات و علايق مردم را آسان مي‌سازد. اين افراد همكاران تجاري خوبي هستند و در دنياي تجارت به عنوان فروشنده يا مدير موفق مي‌باشند و در زمينه دريافتن احساسات ديگران از طريق حالت‌هاي چهره بسيار موفقند و از محبوبيت زيادي برخوردارند. تجزيه و تحليل اجتماعي: به معناي توانايي دريافت احساسات، انگيزش ها، علايق ديگران و داشتن دركي عميق از آنهاست. اين آگاهي از احساسات ديگران باعث مي‌شود اين افراد به راحتي با ديگران صميمي شوند. در بهترين حالت مي‌توان گفت فردي با اين توانايي مشاور تجاري خوبي مي‌تواند باشد. خوش بيني و اميد از ديگر ويژگي‌هاي افرادي است كه داراي هوش هيجاني بالايي مي‌باشند. اميد نقش شگفت‌آوري در موفقيت تجاري و مديريتي افراد دارد و زندگي حرفه‌اي هر كس كه به كسب و كار تجاري مي‌پردازد به نحو چشمگيري وابسته به ميزان اميد اوست. اميد چشم‌انداز و دورنمايي روشن و پرنوري است كه نشان مي‌دهد در نهايت همه چيز به خوبي پيش خواهد رفت. اشنايدر، اميد را اين گونه تعريف مي‌كند: اعتقاد به اين امر كه هدفتان هرچه باشد هم اراده دستيابي به آن را داريد و هم راه آن مقابلتان گشوده است. افراد پراميد كه اميدشان تمامي ندارد وقتي در دستيابي به هدفي مثلاً در انعقاد قرارداد معامله‌اي شكست مي‌خورند بر اين باورند كه سخت تر كار و تلاش كنند و به مجموعه كارهايي مي‌انديشند كه مي‌توانست سبب موفقيت آنها در معامله مذكور شود و از آنها درس مي‌گيرند.

خوش‌بيني نيز همانند اميد اثر بسياري در موفقيت كار تجاري دارد. خوش بيني يعني كه فرد صبر و انتظار زيادي داشته باشد. انتظاري در اين جهت كه علي رغم وجود موانع و دلسردي‌ها در مجموع زندگي همه چيز درست خواهد شد. خوش بيني‌ها شكست را رويدادي مي‌بينند كه مي‌توانند آن را جبران كنند.

در تحقيقي كه سيلكمن بر روي بازارياب‌هاي شركت بيمه مت لايف انجام داد مشخص شد كه بازارياب‌هايي كه به طور ذاتي خوش بين هستند در سال اول كار خود به طور متوسط ۳۷ درصد بيشتر از افراد بدبين افراد را بيمه كرده‌اند و رها كردن كار در سال اول در بين افراد بدبين دو برابر افراد خوش بين بوده است. توانايي افراد در شنيدن و پذيرش پاسخ منفي با رويي گشاده در تمام زمينه‌هاي فروش و بده بستان تجاري تواني سرنوشت ساز است.

5- نتيجه‌گيري خريد و فروش و بازار و مديريت و تجارت به صورتي اجتناب ناپذير با عامل انساني سروكار دارند. چه در محيط داخل سازمان كه سلول اصلي تشكيل دهنده واحدها افراد مي‌باشند و چه در محيط خارج از سازمان كه مديريت با عوامل متعدد انساني سروكار دارد. از دولتمرداني كه قوانين تجاري را تدوين مي‌كنند و گروه‌هاي مرجع اجتماعي مثل قهرمانان ورزشي و هنرمندان كه سلايق مردم را در خريد اجناس و رواج مد جهت دهي مي‌نمايند و نهاد خانواده كه بخصوص در خريدهاي بزرگ كانون اصلي مشورت مي‌باشند و مشتريان نهايي كه خريداران اصلي هستند تا نمايندگي‌هاي فروش و توزيع همگي عامل انسان را به عنوان هسته مركزي با خود همراه دارند. هوش هيجاني به عنوان توانايي درك احساسات و نياز ديگران كمك بسيار كارسازيست در جهت هدايت ديگران در راهي كه منتهي به اهداف بلند مدت و كوتاه مدت سازماني و رضايت افراد و جامعه مي‌شود. 87.107.106.77 ‏۲۱ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۵:۱۷ (UTC)

 منبع

·                     هوش هیجانی، دکتر تراویس برادبری، ترجمه مهدی گنجی، نشر ساوالان،

·                      

·                      

نوشته شده توسط مصطفی نجفی در 11:48 |  لینک ثابت   • 

دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۶

هوش هیجانی

مقدمه

مديريت و يا عامل انساني مهمترين دليل تحولاتي است كه امروز بشر در همه زمينه‌ها و به هر شكلي در جوامع گوناگون شاهد آن است. در واقع عامل انساني است كه تفاوت‌هاي فاحش امروز زندگي بشر با شرايط گذشته‌اش را رقم زده است. اگر اين عامل از زندگي روزمره حذف شود در واقع توسعه و پيشرفت از زندگي انسان حذف مي‌شود. براي تغيير و حركت بسوي شرايط بهتر علاوه بر عواملي چون سرمايه، مواد اوليه و غيره مهمترين و اصلي‌ترين عامل نيروي انساني است. در واقع ثروت و دارايي هر جامعه‌اي تنها و تنها نيروي انساني است. اين ديدگاه شايد افراطي بنظر برسد ولي واقعيت‌هاي پيشرو در جوامع گوناگون اين امر را ثابت مي‌كند. اگر يك جامعه را با همه امكانات مادي و ثروت‌هاي بيكران با جامعه‌اي كه از همه اين امكانات بي‌بهره است مقايسه كنيم و مشاهده كنيم كه جامعه فاقد ثروت از توان و قدرت بالاتري برخوردار است تنها عاملي كه اين مسئله را ايجاد كرده بايد عامل انساني باشد در زمينه امور اقتصادي و تجاري مانند همه ديگر بخش‌هاي اجتماعي عامل انساني مهم و حياتي است. مقاله حاضر نگاهي دارد به يكي از ديدگاه‌هاي جديد در زمينه مديريت تجاري.
نخستين توجهي كه در عرصه مديريت و تجارت به صورتي جدي به رفتار مناسب با عوامل انساني مبذول گشت به التون مايو استاد دانشگاه هاروارد مربوط مي‌شود. وي در تحقيقاتي كه در شركت برق وسترن انجام داد و به تحقيقات هاتورن معروف شد به اين نتيجه مهم رسيد كه توجه به عامل انساني مهم ترين ابزار در رشد انگيزش و بهره‌وري سازمان‌ها و كاركنان آنها است. در واقع بعد از آنكه تيلور اصول مديريت علمي خود را منتشر و اجرا نمود انقلابي در بهره‌وري سازمان‌ها رخ داد، اما به همان نسبت اداره سازمان‌ها را به سمت شيوه‌هاي مكانيكي كه موجب كاهش رضايت كاركنان مي‌شد سوق داد. تلاش‌هاي التون مايو كه در واقع آغازگر جنبشي نوين در عرصه مديريت بود و به مكتب رفتارگرايان معروف گشت باعث شد مديران و نخبگان تجاري توجهي ويژه به عامل روحيه انساني در داخل و خارج از سازمان نمايند. شكوفايي شيوه رفتارگرايان مربوط به سال‌هاي ۱۹۳۰ مي‌شود با اين وجود تا به حال اين بينش اعتبار خود را حفظ نموده است. طوري كه حالا در تقسيم‌بندي‌هايي كه براي نگرش مديريتي مديران به كار مي‌رود آنها را به دو دسته كارمندگراها و كارگراها تقسيم مي‌كنند كه در واقع تمايزي است بين كساني كه اولويت و تمركز خود را بر انجام كار بدون توجه به روحيه ديگران مي‌دهند و كساني كه روحيه كاركنان و انگيزش آنان  را در نظر مي‌گيرند. ناگفته پيداست بهترين شيوه روشي  است كه هر دو وجه را يعني كارگرايي و كارمند گرايي را در اوج دارا باشد.

هوش هيجاني به نظر مي‌رسد مي‌تواند شكل تكامل يافته‌اي از توجه به انسان در سازمان‌ها باشد و ابزاري نوين و شايسته در دستان مديران تجاري و تئوريسين‌هاي بازار براي هدايت افراد درون سازمان و مشتريان برون سازمان و تأمين رضايت آنها.

2- هوش هيجاني

در تجارت وقتي صحبت از هوش به ميان مي‌آيد معمولاً به ياد نمره‌هاي درسي دانشگاه مي‌افتيم يا تست‌هاي هوش آزمون‌هاي استخدامي به ذهنمان مي‌رسد. اما به تعبيري وسيع‌تر مي‌توان گفت دو نوع هوش وجود دارد: هوش تحصيلي و هوش هيجاني. با ديدي محدود كه تا به حال وجود داشته است تنها به هوش تحصيلي توجه شده است و اصلاً تنها هوش تحصيلي به رسميت شناخته شده است. هوشي كه شاخص وجود آن و شاخص مقدار آن در افراد مختلف نمرات درسي يا نتايج تست‌هاي هوشي بوده است. آزمون‌هايي كه معمولاً در محيط‌هاي بسته و انتزاعي برگزار مي‌شوند و ساير متغيرهاي اثرگذار به حداقل رسيده و در واقع متغيرهاي محيطي كه مي‌توانند اثري سرنوشت ساز در توفيق يا شكست يك كار داشته باشند اثرشان تا حد خنثي پايين آورده مي‌شود.

در صورتي كه حالا توجه دانشمندان به نوع ديگري از هوش متمركز شده است. هوش هيجاني كه حداقل در زندگي اجتماعي (بخصوص فعاليت‌هاي تجاري و بازاريابي) اهميتي فراتر از هوش تحصيلي دارد. هوشي كه در طول تاريخ مصلحان و نخبگان اجتماعي را از نخبگان علمي جدا مي‌سازد.

هوش هيجاني بيانگر آن است كه در روابط اجتماعي و در بده بستان‌هاي رواني و عاطفي در شرايط خاص چه عملي مناسب و چه عملي نامناسب است. يعني اينكه فرد در شرايط مختلف بتواند اميد را در خود هميشه زنده نگه دارد، با ديگران همدلي نمايد، احساسات ديگران را بشنود، براي به دست آوردن پاداش بزرگتر، پاداش‌هاي كوچك را ناديده انگارد، نگذارد نگراني قدرت تفكر و استدلال او را مختل نمايد، در برابر مشكلات پايداري نمايد و در همه حال انگيزه خود را حفظ نمايد. هوش هيجاني نوع استعداد عاطفي ا ست كه تعيين مي‌كند از مهارت‌هاي خود چگونه به بهترين نحو ممكن استفاده كنيم و حتي كمك مي‌كند خرد را در مسيري درست به كار گيريم.

گلمن در كتاب هوش هيجاني خود به نقل از سالوي توصيف مبنايي خود از هوش هيجاني را درباره استعدادهاي فردي در ۵ توانايي اصلي تشريح مي‌نمايد:

1.       شناخت عواطف شخصي: خودآگاهي و تشخيص هر احساسي است به همان گونه كه بروز مي‌نمايد. توانايي نظارت بر احساسات در هر لحظه براي به دست آوردن بينش و ادراك. ناتواني در تشخيص احساسات راستين ما را سردرگم مي‌كند. افرادي كه در مورد احساسات خود اطمينان و قطعيت دارند بهتر مي‌توانند زندگي خود را هدايت كنند.

2.       به كارگيري درست هيجان‌ها: قدرت تنظيم احساسات خود توانايي است كه بر حس خودآگاهي متكي مي‌باشد. افرادي كه به لحاظ اين توانايي ضعيف‌اند دايماً با احساس نااميدي و افسردگي دست به گريبانند در حالي كه افرادي كه در آن مهارت زيادي دارند با سرعت بسيار بيشتري مي‌توانند ناملايمات را پشت سر بگذارند. اين توانايي كمك شاياني ا ست براي از بين بردن تهديدهاي محيطي و يا كم كردن ضعف‌هاي دروني.

3.       برانگيختن خود: افراد داراي اين مهارت در هر كاري كه به عهده مي‌گيرند بسيار مولد و اثر بخش خواهند بود. براي عطف توجه برانگيختن شخصي تسلط به نفس خود و براي خلاق بودن لازم است سكان رهبري هيجان‌ها را در دست گرفت. توانايي دستيابي به مرحله غرقه شدن در كار انجام فعاليت‌هاي چشمگير را ميسر مي‌گرداند.

4.       شناخت عواطف ديگران: همدلي اساس مهارت مردم است. كساني (مديران و تجاري) كه از همدلي بالايي برخوردار باشند به علايم اجتماعي ظريفي كه نشان دهنده نيازها يا خواسته ‌هاي ديگران است توجه بيشتري نشان مي‌دهند. اين توان آنها را در حرفه‌هاي مديريت و فروش كه مستلزم مراقبت و توجه به ديگرانند موفق مي‌سازد.

5.       حفظ ارتباط‌ها: بخش عمده‌اي از هنر برقراري ارتباط مهارت كنترل عواطف در ديگران است. اينها مهارت‌هايي هستند كه محبوبيت رهبري اثر بخشي بين فردي را تقويت مي‌كنند. اين افراد هر آنچه كه به كنش متقابل آرام با ديگران بازمي‌گردد به خوبي عمل مي‌كنند و ستاره‌هاي جامعه‌اند.

ساختار مغز انسان با وجود رشد سرسام آوري كه در علوم و رياضيات و منطق داشته است از نظر عواطف با انسان‌هاي اوليه تفاوت چنداني نكرده است. هنوز عكس‌العمل انسان در قبال خشم جريان يافتن خون به سمت دست‌ها و تندتر شدن ضربان قلب مي‌باشد. در برابر ترس خون به سمت عضلات اسكلتي بزرگ مانند عضلات پا جريان مي‌يابد و گريختن را آسان مي‌كند و در نتيجه صورت رنگ خود را از دست مي‌دهد و در برابر عشق دچار انگيختگي پاراسمپاتيكي مي‌شود كه واكنشي از آرامش كلي و خرسندي را پديد مي‌آورد و در هنگام تعجب ابروها را بالا مي‌اندازد تا ميدان ديد وسيع تري داشته باشد.

در واقع با وجود رشد بسيار بالاي خردورزي در انسان كه فاصله‌اي زياد با اجداد خود پيدا كرده است قلب و عواطف و احساسات انسان‌ها تغييرات زيادي نكرده‌اند و انسان در اين زمينه رشد چشمگيري نداشته است. با وجود آنكه خيلي پيش از آنكه مغز متفكر و منطقي پديد آيد مغز هيجاني وجود داشته است. در واقع بادامه مغز كه در مسايل هيجاني تخصص دارد و به عنوان مخزن خاطرات هيجاني عمل مي‌كند در جريان تكامل نوع بشر موجب پيدايش قشر مخ شده است. مغز انسان در قرن ۲۱ زندگي مي‌كند در صورتي كه قلب او در دوران پارينه سنگي است.

هسته هوش بين فردي ابتدا توانايي درك و سپس ارائه پاسخ مناسب به روحيات و خلق و خو و انگيزش‌ها و خواسته‌هاي افراد ديگر است.

3- هوش هيجاني و مديريت بازار

استفاده از هوش هيجاني در تجارت ايده‌اي نوين مي‌باشد كه براي بسياري از مديران و تجار جانيفتاده است. در واقع بيشتر مديران كماكان ترجيح مي‌دهند براي انجام كارها از مغزشان استفاده كنند تا از قلبشان. نگراني اصلي آنها آن است كه احساس همدلي و دلسوزي با همكاران و مشتريان آنها را از پرداختن به اهداف سازمان دور نمايد. در هر صورت همه بايستي قبول كنند كه قواعد بازي در دنياي پست مدرن متفاوت است و بايستي طبق قاعده روز عمل كرد.

شركت‌هاي هوشمند براي نظارت بر تحولات بازار و همسو شدن با تغييرات سليقه‌اي و استفاده از قوانين تشويقي معمولاً سيستم بازاريابي طراحي مي‌كنند. سيستم بازاريابي فرايندي كامل است كه موجب هماهنگي شركت با بهترين فرصت‌هاي بازار مي‌شود.

فرايند كلي مديريت بازار شامل ۴ مرحله اصلي است كه عبارتند از:

1.       تجزيه و تحليل بازار: معمولاً شامل سيستم‌هاي اطلاعاتي و تحقيقاتي بازار و بررسي بازارهاي مصرف كننده و بررسي بازارهاي سازماني مي‌باشد. محيط پيچيده و در حال تغيير است و همواره فرصت‌ها و تهديدهاي جديدي به همراه مي‌آورد. شركت و سيستم استراتژيك آن بايد محيط را همواره تحت نظر داشته باشند كه اين تحت نظر گرفتن محيط مستلزم دريافت اطلاعات زيادي مي‌باشد. اطلاعاتي در مورد مصرف كنندگان و نحوه خريد آنها.

2.       انتخاب بازارهاي هدف: هيچ شركتي توانايي تأمين رضايت تمام مصرف كنندگان را ندارد. وجود شركت‌هاي مختلف و قوي در توليد كالاهاي مشابه بيانگر تنوع و تشتت سلايق بين مصرف كنندگان مي‌باشد. هر شركتي براي اينكه بتواند بهترين استفاده را از توانايي‌هاي بالقوه خود نمايد و بهترين جايگاه را در بازار انتخاب نمايد و در وضعيت بهتري قرار گيرد نيازمند بررسي چهار مرحله‌اي مي‌باشد كه شامل اندازه گيري و پيش بيني تقاضا تقسيم بازار، هدف‌گيري در بازار و جايگاه‌يابي در بازار مي‌باشد.

3.       تهيه تركيب عناصر بازاريابي: يكي از اساسي‌ترين مفاهيم در بازاريابي نوين همين مفهوم آميخته بازاريابي مي‌باشد. مجموعه‌اي از متغيرهاي قابل كنترل كه شركت آنها در بازار هدف و براي ايجاد واكنش مورد نياز خود تركيب مي‌كند. اين تركيب در واقع ابزار دست تاجر مي‌باشد براي اينكه بازار را تحت تأثير قرار دهد. اين تركيب كه شامل طراحي محصول ،توزيع كالا، قيمت‌گذاري و تبليغات پيشبردي مي‌باشد كليد اصلي تجارت در بازارهاي نوين مي‌باشد.

4.       اداره تلاش‌هاي بازار: اين مرحله شامل تجزيه و تحليل رقبا و خط مشي‌هاي رقابتي بازار و برنامه‌ريزي ،اجرا و سازماندهي و كنترل برنامه‌هاي بازاريابي است. شركت‌ها وجه مهمي از بررسي‌هاي خود را بايد روي رقبا بگذارند و به طور مداوم محصولات و قيمت‌ها و شيوه توزيع و تبليغات پيشبردي رقبا را از نزديك پي بگيرند و بدانند كه در چه وضعي هستند. مديريت در رأس هرم سازمان بايستي برنامه‌هاي بازاريابي را تنظيم نمايد و بعد با برانگيختن همه افراد در همه سطوح برنامه را اجرايي نموده و براي اطمينان از اجراي برنامه‌ها و رسيدن به اهداف كنترل داشته باشد و مميزي بازاريابي را نيز فراموش ننمايد.

در لايه‌هاي مختلف فرايند بازاريابي توجهي ويژه به مشتريان به عنوان شركاي سازمان مي‌شود. به انسان‌هايي كه داراي عواطف هستند و هر چه شركت‌ها به سمت فعاليت‌هاي خدماتي مي‌روند اين حساسيت بيشتر مي‌شود.

هوش هيجاني در تك تك مراحل فوق جهت دهنده مديريت شركت مي‌تواند باشد. همه ما داستان كارآفرينان بزرگ را شنيده‌ايم كه از هوش تحصيلي بالايي برخوردار نبوده‌اند و در دانشگاه وضعيت مطلوبي نداشته‌اند اما با تكيه بر هوش هيجاني خود بزرگترين شركت‌هاي دنيا را ايجاد نموده‌اند. بزرگترين تجار و كارآفرينان معمولاً تأكيد فراواني بر غرايز خود دارند و براي آنچه در خصوص بازار حس مي‌كنند اهميت بسيار بالايي قائلند. وقتي فورد به مهندسان خود با تأكيد مي‌گويد اين نام من است كه بالاي اين شركت نوشته شده است و بعد تصميم مورد نظر خود را اجرا مي‌كند بيانگر هوش هيجاني اوست. اين بدان معناست كه انسان‌هايي در بازار بسيار اثر گذارند كه خوب مي‌دانند در وراي همه منطق‌هاي رياضي و علمي نيروي الهام و احساس كارساز است. نيرويي كه از بشر اوليه تاكنون همواره همراه بوده است و ما را نيز كه در سر خط حركت تاريخ قرار داريم همان گونه ياري مي‌نمايد كه اجداد اوليه‌مان را ياري مي‌كرد. در واقع مديران موفقي كه ساختار علمي بازار را مي‌شناسند و هوش هيجاني را همچون خون بدان تزريق مي‌نمايند شگفتي مي‌آفرينند.

مديران و تجاري كه هوش هيجاني بالايي دارند يعني كساني كه احساسات خود را به خوبي مي‌شناسند و هدايت مي‌كنند و احساسات ديگران را نيز درك مي‌كنند و هدفمند با آن برخورد مي‌كنند در اداره بازار ممتازند. اين افراد حتي در زندگي فردي نيز خرسند و كارآمدند و تواني را در اختيار دارند كه موجب مي‌گردد افرادي مولد باشند.

در واقع مديريت سازمان ابتدا بايستي با تكيه بر هوش هيجاني مسير را حس كند و دورنما را مشخص كند و مأموريت سازمان را تشخيص دهد و بعد با استفاده از قواعد علمي و تئوريك بازاريابي به اهداف كوتاه مدت و بلند مدت خود دست يابد. احساس خدمتگزاري به مشتريان، همدلي درون سازماني در جهت حفظ مشتريان و تعيين رسالت سازمان مسائلي نيستند كه از طريق مباحث تئوريك بتوان بدانها پرداخت بلكه نياز به هوشي برتر دارند كه هم هوش بين فردي را شامل شود هم هوش درون فردي را.

4- هوش بين فردي و اميد و خوش بيني در خدمت بازار

هسته هوش بين فردي ابتدا توانايي درك و سپس ارائه پاسخ مناسب به روحيات و خلق و خو و انگيزش‌ها و خواسته‌هاي افراد ديگر است. در هوش درون فردي كليد اصلي عبارت است از: آگاهي داشتن از احساسات شخصي خود كه حاصل خودآگاهي ا ست و توانايي متمايز كردن و استفاده از آنها براي هدايت رفتار خويش.

هوش بين فردي توانايي درك افراد ديگر است، يعني اينكه چه چيز موجب برانگيختن آنها مي‌شود، چگونه كار مي‌كنند و چگونه مي‌توان با آنها كار مشترك انجام داد. تجار و مديران موفق جزو كساني اند كه از هوش ميان فردي بالايي برخوردارند.

هچ و گاردنر چهار توانايي مجزايي را كه به عنوان مؤلفه‌هاي هوش بين فردي مطرح مي‌باشند به شرح زير عنوان مي‌كنند:

1.       سازماندهي گروه: داشتن ابتكار عمل در هماهنگ ساختن تلاش‌هاي گروهي از مردم است. اين مهارت براي رهبران ضروري است و در رهبران كارآمد هر نوع سازمان تجاري مشاهده مي‌شود.

2.       ارائه راه حل: استعداد ميانجيگري، اجتناب از تعارض‌ها يا حل تعارض‌هايي كه به وجود آمده است. افرادي كه اين توانايي را در سطح بالا دارند در جوش دادن معاملات و داوري كردن و وساطت توانايي زيادي دارند.

3.       ارتباط فردي: دارا بودن اين استعداد رويارويي با ديگران يا شناخت و پاسخ دادن مناسب به احساسات و علايق مردم را آسان مي‌سازد. اين افراد همكاران تجاري خوبي هستند و در دنياي تجارت به عنوان فروشنده يا مدير موفق مي‌باشند و در زمينه دريافتن احساسات ديگران از طريق حالت‌هاي چهره بسيار موفقند و از محبوبيت زيادي برخوردارند.

4.       تجزيه و تحليل اجتماعي: به معناي توانايي دريافت احساسات، انگيزش ها، علايق ديگران و داشتن دركي عميق از آنهاست. اين آگاهي از احساسات ديگران باعث مي‌شود اين افراد به راحتي با ديگران صميمي شوند. در بهترين حالت مي‌توان گفت فردي با اين توانايي مشاور تجاري خوبي مي‌تواند باشد.

خوش بيني و اميد از ديگر ويژگي‌هاي افرادي است كه داراي هوش هيجاني بالايي مي‌باشند. اميد نقش شگفت‌آوري در موفقيت تجاري و مديريتي افراد دارد و زندگي حرفه‌اي هر كس كه به كسب و كار تجاري مي‌پردازد به نحو چشمگيري وابسته به ميزان اميد اوست. اميد چشم‌انداز و دورنمايي روشن و پرنوري است كه نشان مي‌دهد در نهايت همه چيز به خوبي پيش خواهد رفت. اشنايدر، اميد را اين گونه تعريف مي‌كند: اعتقاد به اين امر كه هدفتان هرچه باشد هم اراده دستيابي به آن را داريد و هم راه آن مقابلتان گشوده است. افراد پراميد كه اميدشان تمامي ندارد وقتي در دستيابي به هدفي مثلاً در انعقاد قرارداد معامله‌اي شكست مي‌خورند بر اين باورند كه سخت تر كار و تلاش كنند و به مجموعه كارهايي مي‌انديشند كه مي‌توانست سبب موفقيت آنها در معامله مذكور شود و از آنها درس مي‌گيرند.

خوش‌بيني نيز همانند اميد اثر بسياري در موفقيت كار تجاري دارد. خوش بيني يعني كه فرد صبر و انتظار زيادي داشته باشد. انتظاري در اين جهت كه علي رغم وجود موانع و دلسردي‌ها در مجموع زندگي همه چيز درست خواهد شد. خوش بيني‌ها شكست را رويدادي مي‌بينند كه مي‌توانند آن را جبران كنند.

در تحقيقي كه سيلكمن بر روي بازارياب‌هاي شركت بيمه مت لايف انجام داد مشخص شد كه بازارياب‌هايي كه به طور ذاتي خوش بين هستند در سال اول كار خود به طور متوسط ۳۷ درصد بيشتر از افراد بدبين افراد را بيمه كرده‌اند و رها كردن كار در سال اول در بين افراد بدبين دو برابر افراد خوش بين بوده است. توانايي افراد در شنيدن و پذيرش پاسخ منفي با رويي گشاده در تمام زمينه‌هاي فروش و بده بستان تجاري تواني سرنوشت ساز است.

5- نتيجه‌گيري

خريد و فروش و بازار و مديريت و تجارت به صورتي اجتناب ناپذير با عامل انساني سروكار دارند. چه در محيط داخل سازمان كه سلول اصلي تشكيل دهنده واحدها افراد مي‌باشند و چه در محيط خارج از سازمان كه مديريت با عوامل متعدد انساني سروكار دارد. از دولتمرداني كه قوانين تجاري را تدوين مي‌كنند و گروه‌هاي مرجع اجتماعي مثل قهرمانان ورزشي و هنرمندان كه سلايق مردم را در خريد اجناس و رواج مد جهت دهي مي‌نمايند و نهاد خانواده كه بخصوص در خريدهاي بزرگ كانون اصلي مشورت مي‌باشند و مشتريان نهايي كه خريداران اصلي هستند تا نمايندگي‌هاي فروش و توزيع همگي عامل انسان را به عنوان هسته مركزي با خود همراه دارند. هوش هيجاني به عنوان توانايي درك احساسات و نياز ديگران كمك بسيار كارسازيست در جهت هدايت ديگران در راهي كه منتهي به اهداف بلند مدت و كوتاه مدت سازماني و رضايت افراد و جامعه مي‌شود.

 

منبع: روزنامه همشهري،‌ پنج‌شنبه 24 شهريور 1384، سال سيزدهم، شماره 3801، 12

نوشته شده توسط مصطفی نجفی در 11:19 |  لینک ثابت   • 

دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۶

آلزایمر بیماری فراموش شدگان

                                           به نام خدا

 

 

 

موضوع :

                                      آلزایمر بیماری فراموش شدگان

 

 

 

تهیه کننده:    فرشته بخشی بجد ومهسا کریمی      

 

 

 

                                                                              پاییز 86

 

 

 

 

 

آلزايمر

آلزايمر چيست ؟

آلزايرم يك اختلال فاسد كننده و پيش رونده است كه به روي فقر تاثير مي گذارد .

اين حجره هاي مسئوليت دار مقر را نابود مي كند براي كاركردهاي عضلاني در مغز .

شام حافظه و هوش و قضاوت و صحبت كردن مي شود . آلزايمر سوق مي دهد به از دست دادن كاركردي روحي و جسمي .

آلزايمر معمول ترين دليل براي دادن عقل در افراد پيرتر است . اين تاثير مي گذارد روي قسمتهايي از مغز كه كنترل مي كند افكار و حافظه و زبان را . يك درصد كوچكي از آلزايمر آن است كه بيماران تحت ميان سال هستند به هرحال بيشترين آنها بالاي 65 سال هستند . يك حالت ناروستها جسمي از آلزايمر ممكن است در سن 40 تا 50 سالگي آنها اتفاق بيفتد .

در سراسر مدتی از سالها بعنوان اينكه بيماري پيشرفت مي كند سست شدن فردي توانايي آنها براي انجام كارهاي اساسي كه قسمتي از زندگي روزانه هستند و معمولا" خاتمه

 مي يابند به نيازمندي ثابت به يك سرپرست و مراقبت هميشگي .

نشانه هاي آلزايمر :

اولين نشانه هاي قابل مشاهده از آلزايمر عبارتند از : از دست دادن حافظه دردسر براي انجام كارها داروي ضعيف عوض گذاشتن جاي چيزها و ناتواني براي فكر كردن و درك كردن و تغييرات تدريجي در رفتار .

از دست دادن حافظه :

اين قسمت معمولا" اولين نشانه ي قابل مشاهده آلزايمر است . از دست دادن حافظه بطور آرام شروع مي شود اما خيلي زود اين حادثه بيشتر و بيشتر اتفاق مي افتد و عملكرد

 مي شود . گرچه با وجود آلزايمر اغلب چيزها را فراموش كنند . آنها در سر دارند در بيان آوردن پاسخ سئوال ها آنها ممكن است در زماني زودتر سئوال كنند . اين باعث مي شود شخص همان سئوال را بطور مكرر بپرسد .

 

 

دردسر انجام كارهاي آنها :

از آنجائيكه بيماري پيشرفت مي كند بيمار دردسر دارد در انجام كارها كه قبلا" براي تمام زندگي خود انجام مي دادند . بطور مثال كارهاي روزانه ي كوچك كه ما انجام مي دهيم حتي بدون فكر كردن در بالاي آنها ممكن است مانع اصلي براي قربانيان آلزايمر باشد .

داروي ضعيف :

قضاوت ممكن است يك مشكل شود وقتي كه بيماري پيشرفت مي كند . يك مثال براي داروي ضعيف ممكن است باشد اينكه بيمار ممكن است لباس بپوشد . كه مناسب مرد است .

عوضي گذاشتن چيزها : 

بيماران آلزايمر ممكن است اغلب مكان چيزها را اشتباه بگذارند . وقتيكه چيزها پيدا مي شوند آنها اغلب در جاي ناشايسته قرار دارند .

براي نمونه : غذا ممكن است در كمد لباس بجاي يخچال گذاشته شود .

كم گشتگي :‌ رنج مردم از بيماري آلزايمر ممكن است ناتوان بودن براي گفتن مكاني كه آنها هستند باشد . چه كسي هستند و چه اتفاقي افتاد كه در آن لحظه آنها آن را انجام دادند . آنها حتي ممكن است فراموش كنند كجا زندگي مي كنند .

سنن پيش 1 يا ژنهاي پيش پيري كه هستند شده اند در حدود بالاي 500 خانواده . تحول هميشگي سوق مي دهد به صورت متهاجم ترين از خانواده ي بيماري آلزايمر . بالاي 20 تحول متفاوت در ژن APP روي 21 كروفورم مي تواند حمله ي زودتر بيماري را باعث شود . APP اولين ژن AD كشف شده در سال 1987 بود . پرسنيلين مشخص شده بود بعنوان جزضروري از تشكيلات روند پروتلوتيك كه توليد مي كند پيتليد ( نام شيميايي ) نشاسته اي بواسطه شكافتگي APP بيشترين تحول در APP و ژنهاي سن پيش سپري  افزايش مي دهند . ( افزايش پيدا مي كند ) محصولات يك پروتئين كوچك كه ناميده مي شود abeta 42 كه جزء اصلي از نشانه ي سالخوردگي در نفر از AD‌مي باشد .

 

 

 

برجستگي هاي كلينيكي :

اولين سهولت نشانه اي تعريف شده از بيماري آلزايمر معمولا" از دست دادن حافظه ي كوتاه مدت هستند و همچنين گم گشتگي حالت تقبري سه بعدي مي باشد . اين نشانه هاي اولين پيشرفت مي كنند . از فراموشي نوسان را اغلب بظاهر ساده و توجه شكل مشخص در فضا از قبيل يك را باريك ترافيك در هنگام رانندگي به يك از دست دادگي ناقدتر حافظه ي كوتاه مدت و طبيعت ( ذات ) مشكل بواسطه ي فلاحي آتش از قبيل در همسايگي يكنفر بودن پس از دست دادن ديگر مهارتهاي آشنا و شناخته شده بخوبي شناختگي اشياء و اشخاص .

از انجائيكه اعضاي خانواده اغلب اولين تغييرهاي مشاهده شده هستند كه ممكن است از نشانه هاي حملات آلزايمر باشد از اين رو  آنها بايد از نشانه هاي هشداري آن آگاه شوند و بكار ببرند بعنوان اطلاعات در طول تعابير اوليه از بيماران كلينيكي زبان پرشي گم گشتگي و باز داري زدايي اغلب همراهي مي شوند در طول از دست دادن حافظه بيماري آلزايمر ممكن است شامل تغييرات رفتاري باشد از قبيل طغيان خوشنت يا فعل پذيري جنس مفرط در افراديكه هيچ زمينه ي قلبي از اين رفتارها نداشته اند .

در مراحل بعدي بيماري بدتر شدن نظام عضلاني و تحرك منجر به سبتري و ناتواني شخص و نلفرد داري مي شود اين دير خواهد شد . كه مرگ از بعضي دلايل خروجي وارد مي شود . ( مثل حملات قلبي و ذات الريه ) بصورت تعريف شده ميانگين طول عمر زندگي بيماران با بيماري آلزايمر تقريبا" 7 تا 10 سال است . اگر چه مواردي شناخته شده هستند .جائيكه پيرايش مرحله ي نهايي رخ مي دهد درون 4 الي 5 سال يا در سالهاي زيادي ديگر و آنها ممكن است تا 21 سال آنها بمانند .

مراحل و نشانه ها

1-ملايم : در مراحل اوليه بيماري بيمار گرايشي به بي انرژي بودن دارد يا خود انگيختگي اگرچه تغييرات در رفتار آنها اغلب بطور غير قابل مشاهده اي پيش مي روند حتي بوسيله ي خانواده ي آنها اين مرحله از بيماري همچنين بصورت حوزه اي شدن اختلاص شناخته مي شود ( mci ) وقتيكه بيمار مشاهده نمي كند تشخيص براي زمان عقل .

2-معتدل : از آنجائيكه بيماري به مرحله ي معتدل پيشرفت مي كند . بيمار ممكناست هنوز قادر به انجام كارها بطور مستقل هستند ( از قبيل استفاده از دستشويي ) اما براي فعاليتهاي پيچيده تر ممكن است به دستيار نياز داشته باشد ( از قبيل پرداخت پول  )

3-شديد : از آنجاديكه بيماري از مرحله ي معتدل به آخرين مرحله پيشرفت مي كند بيمار قادر به انجام جتي كارهاي سال بطور مستقل نخواهد بود به يك سرپرست ثابت نياز نخواهد داشت . آنها در اين مساحتي به پر شدن مثانه ي خود بي توجهي .

در سال 1901 دكتر آلوييس آلزايمر يك روانپزشك آلماني شناسايي كرد اولين مورد در رابط با چگونگي شناخته شدن بيماري آلزايمر يك بيماري سالخورده ي 50 ساله دكتر آلزايمر او را دنبال كرد تا وقتيكه اومرد در سال 1906 . وقتيكه او ( دكتر آلزايمر ) اولين گزارش خود را بطور آشكار بيان كرد . براي اكثر تر بستيمي ها تشخيص بيماري آلزايمر پنهان مانده بود . براي افراد سن بدن 45 تا 65 كسانيكه در داشتن نشانه هاي زوال عقل پيش از سن پيري پيشرفت داشته اند . زوال عقل سالخورده بعنوان مجموعه اي از نشانه ها بررسي شده بود بعنوان يك پيشامد نرمال و مربوط از روند سني . جائيكه توليد شد بوسيله ي سخت شدن شريانهاي مغز سنين مربوط در سال 1970 و نزديك 1980 بخاطر نشانه ها و آسيب شناسي مغز كه براي هر سني همانند بودند نام " بيماري آلزايمر " بطور مساوي استفاده شد . براي افراد رنجور در محله ي سنين .

هر چند هوسان زوال عقل سالخوردگي از نوع آلزايمر اغلب استفاده شد براي توصيف شرايط آن دسته افراد بالاي 65 سال نهايتا" دوره ي بيماري آلزايمر بطور نرمال نام گذاري شد در مجموعه لغات پزشكي براي توصيف سنين خاص با برجستگي هاي الگوهاي نشانه هاي معمول حوزه ي بيماري و آسيب شناسي اعصاب .

سبب شناسي

بيشتر موراد بيماري آلزايمر پراكنده هستند در وارثتهاي خانوادگي نمايش داده نمي شوند با اين وجود حداقل 80 درصد ad انفرادي بيشترين احتمال را براي جذب ( وارد كردن ) بر عامل خطرهاي ژنتيكي در بر دارد . ژنهاي ناهمعنان مجاور apoe تعبير مي شود بعنوان يك عامل خطر براي پيشرفت بالاي 50 درصد كه آلزايمر انفرادي آنها داراي حمله ي دير مي باشد . بهر حال كازشناس ژنتيكي موافق است كه خطرهاي ديگر و ژنهاي عامل محافظت كننده وجود دارند كه تاثير مي گذارد به پيشرفت حمله ي دير بيماري آلزايمر بالاي 400 ژن آزمايش شده اند براي ارتباط با حمله ي دير ad انفرادي ليست پري از اين ژنها در طول جائيكه ژنها نمايش داده مي شوند . بعنوان قويترين ارتباط با  ad كه بروز مي شوند بطور هفتگي و موجود هستند ( alzgene.org  ) .

از نظر ديگر 5 تا 10 درصد موارد ها جذب مي كنند يك الگوي خانوادگي واضح از ورداشت جائيكه بيماران حداقل اولين درجه كه مربوط مي شود با يك تاريخچه اي از Ad اين موارد اغلب يك حمله ي زودرس هستند ( معمولا" در 60 سالگي ) نزديك 200 تحول متفاوت در به شكم آنها شديدا" توانايي راه رفتن و خوردن را از دست مي دهند بدون دستيار زبان ( صبت ) آنها شديدا" نامرتب مي شود و سپس رويهمرفته از بين مي رود آنها ممكن است نهايتا" قدرت حتي خوردن غذاهاي آبكي را از دست بدهند و اين سرانجام به مرگ ختم  مي شود .

 

تاریخچه:

در سال 1901 دکتر الویس الزایمر ورانپزشک المانی تبار با بیماری به نام آگوست دی , زنی 52 ساله مصاحبه کرد. شوهرش, کارل دیتر او را نزد وی آورده بود او دیگر قادر نبود برای افت سلامت روان همسرش کاری بکند . دکتر الزایمر, چند شیء به خانم آگوست نشان داد و بعد از او پرسید که چه به او نشان داده است . آگوست نتوانست به خاطر آورد . دکتر در ابتدا رفتار او را اختلال نوشتاری گزارش کرد . با این حال آگوست دی اولین کسی بود که بیماری الزایمر به او نسبت داده شد . دکتر آلزایمر بعدها در آزمایشگاه برجسته ی امیل کراپلین در شهر مونیخ آلمان ,کار کرد .کراپلین نویسنده کتاب مهم درسی در زمینه روانپزشکی بود . اوایل ماه اوریل 1906 , آگوست دی فوت کرد و آلزایمر با دو پزشک ایتالیایی روی آناتومی و آسیب شناسی اعصاب او کار کرد در سوم نوامبر 1906 , دکتر آلزایمر در سی و هفتمین مجمع پزشکان آلمان در باره ی آگوست دی و علائم بیمای او , کلافهای نور و فیبریلر و پلاکهای آیمیلیویید سخنرانی کرد . کراپلین بعدها یک کتاب درسی برای دانشجویان و پزشکان نوشت ودر آن این نمونه و نمونه های دیگر را شرح داد و آنها را تحت بیماری آلزایمر فهرست کرد تا سال 1910 این نام برای این بیماری در میان جامعه ی پزشکان متخصص به خوبی جا افتاد . در قرن 20 بیماری آلزایمر به بیمارانی اطلاق می شد که بین 45 تا 65 سال داشتند و علائم زوال عقل پیش پیری (قبل از 65 سالگی) به علت آسیب شناسی بافتها که توسط دکتر آلزایمر کشف شده بود در آنها ظاهر می شد در این دوران زوال عقل پیری (بعد از 65 سال ) به افرادی اطلاق می شد که مجموعه ای از علائم دوران پیری در آنان ظاهر می شد . مثل سخت شدن شریان های مغز . از انجا که در دهه ی 1970 و اوایل 1980 علائم و آسیب شناسی مغز برای قربانیان آلزایمر که کمتر و بیشتر از 65 سال داشتند در نظر گرفته می شد نام آلزایمر داخل و بیرون حرفه پزشکی به طور مساوی برای تمام افراد مبتلا در هر گروه سنی به کار برده شد. هر چند در این دوران عبارت زوال عقل پیری از نوع آلزایمر به بیمارانی اطلاق می شد که بالای 65 سال داشتند و با ملاکهای قدیمی جور نبودند اما سرانجام واژه ی بیماری آلزایمر به طور رسمی در فهرست علوم روانپزشکی و عصب شناختی برای تمام افراد در تمام سطوح با نشانه های مشخص رایج , دوره ی بیماری و آسیب شناسی روان به ثبت رسید .         

 

                                                                                                                           www.aftab.ir                                                                                                    

 

بیماری آلزایمر

 بیماری آلزایمر , به وسیله از دست رفتن پیشروند حافظه کوتاه مدت و به دنبال آن از بین رفتن عملکرد اشخاص و مرگ در میانسالی مشخص می شود . تغییرات اولیه بیماری آلزایمر شامل از بین رفتن قشر مخ است.

                                                                           www.alzhemier.ir                  

بیماری آلزایمر یک بیماری تحلیل برنده و پیشرونده ی قوای عقلانی سیستم عصبی مرکزی انسان است . منشا آن ناشناخته بوده و درمان ریشه کن کننده ی آن نیز هم فعلا در دسترس نیست تغییرات متعددی در مغز بیمار رخ می دهد که باعث کوچک شدن مغز و نیز از بین رفتن سلول های مغزی می گردد و به جای آن لکه های متعددی با اشکال خاصی به نام پلاکهای پیری می نشیند. علامت دیگر بیماری وجود کلافه های ظریف مارپیچی شکل  در سلولهای مغزی می باشد که در نهایت سلول هالی سالم را از بین می برد .

دید کلی:  بیماری آلزایمر 2 تا 5 در صد اشخاص مسن را در بر می گیرد و گاهی هم بر اشخاص جوانتر حمله می کند. به نظر می رسد که بیماری آلزایمر در اثر فاسد شدن سلول های منطقه هیپوکامپ که معمولا مقدار زیادی استیل کولین تولید می کنند به وجود می آیند . سلول های مغزی یا نرونهایی که آسیب دیده اند پلاکهایی جمع می کنند  و به تعداد زیادی میمیرند . منطقه آسیب دیده مغز و استیل کولین در تشکیل خاطرات جدید وارد عمل می شوند به این دلیل یکی از نشانه های اصلی بیماری آلزایمر عدم توانایی در تحکیم یک یادگیری تازه مثل (یاداوری آدرس تازه ) و دشواری در جهت یابی است. اما خاطرات رویداهای دور معمولا کمتر آسیب می بینند .

 

                                                               بیماری های مغز و اعصاب ترجمه ی دکتر تقی رمضانیان

 

مطالعه موردی:

دو یا سه سال پیش بود که حافظه ماری افت می کرد , ولی او با نوشتن مطالب ,آنرا جبران می کرد. ابتدا متوجه شد دنبال کلمه ای می گردد که همیشه آنرا می دانسته و اغلب رشته کلام را از دست می دهد . با اینکه نگران آن بود که ممکن است ذهنش از دست برود . نمی خواست به این فکر کند که پیر شده است و از آن مهمتر دوست نداشت طوری با او رفتار کنند که انگار پیر شده است او هنوز می توانست از زندگی لذت ببرد و آنرا اداره کند.

بعد ماری دچار ذات الریه شد و باید او را به بیمارستان می بردند .در آن محیط غریب او دیگر نمی توانست فراموش کاری خود را جبران کند مردم به او می گفتند او کجاست, اما او آنرا فراموش می کرد .او شاکی بود که عروسش هرگز به ملاقات او نرفته است , در حالیکه او صبح انجا بود .

گرچه تب و عفونت قطع شده بودند, این بیماری توجه را به وخامت شرایط او جلب کرده بود. خانواده ی او به این نتیجه رسیدند که او دیگر نمی تواند تنها زندگی کند او را نزد خانواده ی پسرش بردند تا با آنها زندگی کند و اتاقی را در اختیار اوگذاشتند . از آنجایی که فقط مقداری از اثاثیه او انجا بود ,او فکر می کرد که وقتی بیمار بوده است باقی آنها را دزدیده اند , در حالی که بارها به او گفته بودند که اثاثیه  او کجاست . او در محل گم می شد و اغلب نمی توانست راه برگشت به خانه را پیدا کند.

ماری همچنان رو به وخامت می رفت. لباس پوشیدن ,عذابی حل نشدنی بود او به خاطر کنش پریشی , دیگر نمیداست چگونه دکمه های خود را ببندد یا زیپ خود را باز کند او به تدریج توانایی تعبیر کردن آنچه را که می دید و می شنوید از دست داد کلمه ها و اشیا معنی خود را از دست می دادند .او گاهی با ترس و وحشت یا با خشم واکنش می کرد . به نظر می رسید با از دست رفتن چیزهایش , زندگی اش از دست می رود او نمی توانست توضیحات دیگران را بفهمد و اگر می فهمید نمیتوانست انها را به خاطر بسپرد.... با این حال , مهارتهای اجتماعی ماری باقی ماندند به طوریکه وقتی او بالاخره آرام می شد خوشایند و دوست داشتنی بود او موسیقی را هم دوست داشت و ترانه های قدیمی آشنا را هم می خواند به نظر می رسید موسیقی در گوشه ای از ذهن او جا گرفته است که او بعد از نابودی خیلی چیزهای دیگر آن را حفظ کرده بود .

سرانجام زمانی فرا رسید که نگهداری از ماری بار بسیار سنگینی برای خانواده ی او شد و او برای زندگی در خانه ی سالمندان به آنجا رفت. بعد از سپری شدن روزهای سردرگمی و وحشت زدگی, مطمئن بودن امور روزمره او را آرام کرد و به او ایمنی  بخشید. وقتی خانواده ی ماری به ملاقات او می رفتند خوشحال می شد . گاهی نام آنها را هم خاطر می آورد اغلب اوقات قادر به این کار نبود.

 

                                                                                            اقتباس از میس و رابینز , 1981

 

 

علت بیماری

تقریبا 10 درصد افراد بالای شصت سال , زوال عقل دارند و حدود نیمی از عقل آنها مبتلا به آلزایمر می باشد آلزایمر نوعی بیماری ناهمگن از نظر ژنتیکی است که در تمام نژادها دیده می شود 50 در صد بیماران دارای بیماری خانوادگی با تظاهر زود هنگام , 15 الی 25  در صد دچار خانوادگی با تظاهر دیر رس , 75 درصد مبتلا به بیماری تک گیر می باشند . 10 درصد موارد آلزایمر خانوادگی , توراث اتوزومی غالب و بقیه چند عاملی را نشان می دهند .مهمترین یافته های شناختی بیماری آلزایمر , رسوب 2 پروتئین رشته ای پپتید بتا آمیلیویید تاو در مغز می باشند . پپتید بتا آمیلیویید که از پروتئن رمز گردانی شده توسط یکی از ژنهای مستعد کننده به بیماری آلزایمر خانوادگی به وجود می آید , در پلاکهای آمیلیویید یا پیری در فضای خارج سلولی مخ مبتلایان به آلزایمر یافت می شود پلاکهای آمیلیویید حاوی پروتئین های دیگر علاوه بر بتا آمیلیویید می باشد. از جمله اپولیپوپروتئین که این هم توسط نوعی ژن مستعد کننده به آلزایمر (APOE)رمزگردانی می شود .

اشکال هیپر فسفریله پروتئین تاو ( TAU), کلافهای نور و فیبر یلازی را تشکیل می دهند که بر خلاف پلاکهای آمیلیویید در داخل نرونهای آلزایمر یافت می شوند . تاو یک پروتئین مرتبط با میکرو توبولها است که به طور وافری در نرونهای مغز بروز می یابند . این پروتئین , تجمع و پایداری میکروتوبولها را که بر اثر فسفوریلاسیون کاهش میابد, تقویت می کند .تشکیل کلافه های و نور و فیبریلازی تاو ظاهرا یکی از علل استحاله نرونی بر بیماری آلزایمر است.

 

 

علائم بیماری آلزایمر

عامل اصلی دمانس یا زوال عقل بیماری آلزایمر است که از علائم مشخصه آن از دست دادن حافظه , قضاوت, استدلال و تغییراتی در حالات و رفتار می باشد . بیماری آلزایمر بخشی از روند طبیعی پیری نمی باشد و چنانچه علائم فوق دیده شود باید به پزشک متخصص مغزو اعصاب مراجعه نمود . در اکثر موارد بیماری آلزایمر در اشخاص مسن و در فاصله زمانی 8 تا 20 سال به تدریج رشد می کند . قربانی این بیماری ابتدا افت حافظه پیدا می کند و اغلب گم شدن حتی در خانه ی خود بیمار نیز پیش می آید . به مرور زمان بیمار جهت یابی خود را به شدت از دست می دهد , اشخاص و حتی اعضای خانواده خود را نمی شناسد هیجان های کودکانه نشان می دهد و از عهده ی نظافت خود  و لباس پوشیدن بر نمی آید .

                                                                      آسیب شناسی روانی – ترجمه یحیی سید محمدی

 

عوامل احتمالی که می تواند منجر به بیماری الزایمر شود :

علت اصلی بیماری آلزایمر نا شناخته است . با این حال عواملی چون سن و پیشینه خانوادگی را به آن بی ربط نمی دانند . این عوامل همیشه و صد درصد موجب بیماری نمی شود ولی می توانند به آن مرتبط باشند . سن اکثریت افرادی که به بیماری آلزایمر مبتلا  می شوند بیش از 65 سال دارند و هرچه سن بیشتر باشد احتمال ابتلا به این بیماری افزایش می یابد . البته با این حال افرادی هستند که در سنین 40 یا 50 سالگی گرفتار آلزایمر شده اند. پیشینه خانوادگی: افرادی که یکی از والدین , برادر یا خواهرشان مبتلا بوده اند شانس بیشتری برای گرفتن بیماری را دارند تا افرادی که هیچگونه پیشینه ای ندارند و رژیم غذایی سرشار از کالری و چربی احتمال ابتلا به آلزایمر را در افرادی که از لحاظ ژنتیکی مستعد هستند افزایش می دهد. احساس تنهایی همچنین احتمال ابتلا به آلزایمر را افزایش می دهد  و افسردگی باعث تشدید و شادی مانع بروز  آلزایمر می گردد و در آخر افراد مبتلا به بیماری دیابت نوع 1 و 2 در معرض خطر بروز اختلالات حافظه ای و بیماری آلزایمر را افزایش می دهد.

                                                       خلاصه بیماری های روانپزشکی- ترجمه دکتر محمد عبداللهی

علائم بیماری از شخصی به شخص دیگر متفاوت است اما به تدریج شخص بدتر می شود .

1)     علائم خفیف: گیجی و از دست دادن حافظه , از دست دادن آگاهی نسبت به زمان و مکان و محیط خانواده , تغییرات شخصیتی و تغییر در قوه قضاوت

2)     علائم متوسط: اختلال در فعالیت های روزانه مثل شستشو و استحمام و خوردن , اضطراب, تشویش(آژیتاسیون) افسردگی,پاراتوئید (سوئظن داشتن و بد گمانی) , اشکال در خواب , سرگردانی , اشکال در شناختن افراد خانواده یا دوستان نزدیک

3)     علائم شدید: عدم صحبت کردن ,از دست دادن اشتها و کاهش وزن, از دست دادن کنترل دفع ادرار و مدفوع

                  

                                                               مباحث عمده روانپزشکی ترجمه جواد وهاب زاده

 

انواع بیماری آلزایمر

بیماری آلزایمر اسپورادیک (SPORADIC) نوع بسیار شایع آن می باشد که تقریبا 90 تا 95 در صد موارد را شامل می شود . نقش وراثت در این نوع شفاف نیست و مستلزم تحقیقات بسیاری می باشد . بیماری آلزایمر غالب موروثی , نوع دیگری است که شایع نمی باشد و فقط 5 تا 10  در صد امکان پذیر است و از یک نسل به نسل دیگر مستقیما انتقال می یابد .

                                                      خلاصه بیماری های روانپزشکی ترجمه دکتر محمد عبداللهی

 

اثرات بیماری آلزایمر

بیماری آلزایمر نهایتا برتمام جنبه های زندگی فرد مانند فکر کردن , احساسات و اعمال اثر می گذارد . این اثرات در افراد متفاوت است . بسیار دشوار است که ترتیب علائم و یا سرعت بیماری را در هر شخص پیش بینی کرد . بیماری بر روی موارد زیر تاثیر می گذارد .

·        توانایی های فکری:

این بیماری بر توانایی های فردی مانند درک,فکر کردن, به خاطر سپردن و ارتباط برقرار کردن تاثیر می گذارد . قدرت تصمیم گیری کاهش می یابد , کارهای ساده  که یک فرد طی سالها انجام می داده به تدریج و  یا به کلی فراموش می شود , در ابتدا خاطرات نزدیک و بعدا خاطرات گذشته محو می شوند و شخص در طی صحبت کردن دچار سردر گمی می شود . شخص توانایی پیدا کردن لغات مناسب برای ادامه یک مکالمه را از دست می دهد .

 

·        احساسات و حالات

   بیمار کنترل بر احساسات و حالات خود را از دست می دهد . با پیشرفت بیمای شخص دیگر , دوستان و محله های آشنا را نمی شناسد .

·        رفتا ر

تغییرات ایجاد شده در مغز باعث تغییرات در رفتار شخص نسبت به محیط خود می شود . این عکس العمل ها ممکن است با رفتارهای معمول شخص تفاوت داشته باشد. واکنش هایی از این دست شامل ترک منزل, تکرار کارها یا کلمات , پنهان کردن اموال شخصی , رفتار خشن, پرخاشگری ,بیقراری یا رفتار ناشایست جنسی در فرد مشاهده می شوند.

 

توانایی های  جسمی :

بیماری می تواند بر وضعیت جسمی (Physical Coordination) فرد اثر بگذارد. پیشرفت بیماری به تدریج باعث ضعف قوای جسمانی می شود. این تغییرات بر روند کارهای روزانه شخص مانند خوردن ,  حمام کردن و لباس پوشیدن اثرات سوء داشته و شخص به تنهایی قادر به انجام آنها نخواهد بود گرچه بیماری باعث تغییرات می گردد ولی فرد بیمار هنوز می تواند قدردانی خود را ابراز کند و احساساتی چون خوشحالی,  خشم, ترس, عشق و یا غم را نشان دهد. با آگاهی از شخصیت بیمار و تجارب زندگی گذشته او می توان تدابیری اتخاذ کرد تا زندگی فعلی شخص از کیفیت خوبی برخوردار شود .

                                                 www.alzhemier.ir                                          

راهکارهایی برای پیشگیری:

1)     فعالیت مغزی و عملیات ریاضی خطر ابتلا به آلزایمر را کاهش می دهد.

2)     میزان ابتلا به آلزایمر در افرادی که کار فکری منظم انجام می دهند کمتر است.

3)     چیزی را که همیشه از آن استفاده می کنید مثل عینک یا کلید در جای مشخصی بگذارید به طور مثال در یک کاسه ی بزرک در اتاق نشیمن.

4)     هر روز به اخبار رادیو یا تلوزیون گوش دهید و سعی کنید هر روز یک مطلب جدید یاد بگیرید , کتاب یا روزنامه مطالعه کنید.

5)     در جمع دوستان یا خانواده خاطرات گذشته را تعریف کنید و آلبومهای عکسهای قدیمی را برای یادآوری نام افراد و خاطرات گذشته نگاه کنید.

6)     خاطرات روزانه خود را بنویسید.

7)     بازی های فکری مثل شطرنج انجام دهید.

8)     جدول حل کنید.

9)     با دوستانتان مشاجره کنید.

10) مطالبی را که ممکن است فراموش کنید یادداشت کنید.

11) از رژیم غذایی مدیترانه ای استفاده کنید و ماهی و میوه و سبزی زیاد مصرف کنید.

 

 

 

پیشگیری مقدم بر درمان

سالمندانی که از بیماری آلزایمر یا از اختلالهای حافظه ای سبک رنج می برند, می توانند عادت خود را انطباق دهند . همه ما , پیر و جوان می توانیم یک دفترچه یادداشت و یک مداد در جیب خود یا در کنار تلفن داشته باشیم و پیامها ی خود را خیلی راحت در آن بنویسیم ما حتی می توانیم یک تقویم به همراه داشته باشیم و رویدادهای پیش بینی شده , حتی کارهای روزمره را در آن بنویسیم .

اشخاصی که از افت حافظه رنج می برند, می توانند روی روزهایی که سپری می شوند خط بکشند . می توانند از داروهایی استفاده کنند که مقدار آنها برای هر روز از هفته و ماه مشخص شده است . بر قراری نظم روزانه و کمک گرفتن از وسائل کمک حافظه بسیاری از سالمندانی را که توانایی تشکیل خاطرات تازه را ندارنداز دشوارهای حاد نجات دهد.

 

                                                      www.alzhemier.ir\fmain                          

 

آیا این بیماری حالت ارثی هم دارد؟

سن بالا , سابقه خانوادگی, جنس مونث بودن و سندروم دان, مهمترین عوامل خطر ساز برای آلزایمر هستند , در جمعیتهای غربی , خطر تجربی آلزایمر در سرتاسر عمر 5 درصد است. اگر بیماران خویشاوند درجه ی اولی داشته باشند که آلزایمر در او پس از 65 سالگی بروز کرده باشد, خطر نسبی ابتلای آنها 6 الی 3 برابر , افزایش می یابد. اگر بیماران خواهر یا برادری مبتلا به آلزایمر بیش از 60 سالگی و نیز یک والد مبتلا باشند , خطر نسبی آنها 9-7 برابر می شود.

آزمایش اپولیپو پروتئین A نوعی آزمایش تشخیصی کمکی است و نباید برای پیش بینی آلزایمر در بیماران بی علامت استفاده شود . مبتلایان به سندرم دان , افزایش خطر ابتلا به آلزایمر را نشان می دهند . پس از40 سالگی , مبتلایان به سندرم دان همواره یافته های آسیب شناسی عصبی آلزایمر را دارند و تقریبا 50 در صد آنها دچار افت شناختی می شوند.

                                                  

                                                        بیماری های مغزو اعصاب ترجمه ی دکتر تقی رمضانیان

                                                                                    WWW.ALZEMIER.IR

  

در مان

برای بسیاری از بیماری های در این سن مانند بیماری آلزایمر هیچ نوع درمانی وجود ندارد ولی داروهایی هست که ممکن است بعضی علائم را آرام نماید. همچنین روش های درمانی غیر شیمیایی دیگری نیزدر دسترس می باشد که می تواند همراه با درمان دارویی استفاده شود و کیفیت زندگی را ارتقا بخشد.

 

برنامه ریزی برای آینده

شما می توانید , هم اکنون که وضعیت بهتری دارید برای آینده خود برنامه ریزی نمایید و نوع درمان و مراقبتی که مایل هستید در آینده داشته باشید دروصیت نامه ای مشخص نمایید چون در آینده شاید نتوانید خواسته های خود را بیان نمایید.

 

استمرار استقلال

اکثر افراد مایل هسنتد تا آنجایی که امکان دارد در منزل خود باقی بمانند ولی بسیار مهم است که شرایط متعادل ایمن با حفظ اسقلال به وجود آید شاید باید وضعیت خانه و یا وسایلی را تغییر داد.

 

 

مشاوره

مشاوره یا "درمان با گفتگو" به افراد فرصتی می دهد تا با مشاوران متخصص گفتگو نمایند و مسایل و مشکلات خود را مطرح نمایند .

اگر یکی از اعضای خانواده دچار این بیماری است حالت خصومت آنها را به خود نگیرید . محیط خانه را طوری تغییر دهید که فرد بیمار دچار آسیب بدنی نشود.

اگر مراقبت از یکی از اعضای خانواده  که دچار این بیماری است را به عهده دارید , از دیگران درخواست کمک کنید تا بتوانید به خود استراحت دهید از اینکه نیاز به استراحت و فراغت دارید احساس گناه نکنید حتی اگر بیمار از این مسئله احساس رضایت نداشته باشد.

اگر گروه حمایتی برای خانواده بیماران آلزایمر وجود دارد به آن بپیوندید و اگر وجود ندارد به ایجاد آن اهتمام ورزید .

افراد مراقبت کننده از بیمار می توانند برخی از مشکلات بیمار را با اجرای بعضی کارها کاهش دهند مانند تکرار, برای بیمارانی که مشکلی در حافظه دارند شاید یادآوری مکرر کمک کننده باشد و اطمینان دهی که یک گفتگوی صمیمانه , مختصر و در عین حال قوی می تواند بیمار مضطرب یا آشفته را آرام کند و منحرف  کردن ذهن بیمار , که قدم زدن با بیمار می تواند در این زمینه کمک کننده باشد.

                                                                       

                                                                                      مباحث عمده روانپزشکی

 

داروها

خیلی از داروهایی که برای مشکلات دیگر مورد استفاده قرار می گیرند, می توانند باعث گیجی و خواب آلودگی شوند این داروها را باید حتی الامکان قطع کرد . هم اکنون داروهای زیاد دیگری تحت بررسی هستند بعضی از آنها برای کنترل علائم آشفتگی مفید هستند . داروهای جدیدی که با نسخه ی پزشک تجویز می شوند ممکن است علائم پیشرفت بیماری را در بعضی از بیماران به تاخیر اندازد .

           

                                                                              روزنامه همشهری 28 اذر 1384

 

 

 

باد رنج بوییه و مریم گلی در درمان آلزایمر

دکتر مریم نوروزیان متخصص مغزو اعصاب با اعلام این خبر گفت بعد از مطالعه ای که برای نخستین بار در انگلستان روی این گیاهان به منظور آثار تقویت کنندگی حافظه توسط این گیاهان دارویی انجام گرفت, پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی تهران با بررسی اثر این دارو روی بیماران مبتلا به آلزایمر, نتایج معنی داری در بهبود عملکرد شناختی و حافظه ی این بیماران یافته اند که البته نتایج قطعی تر نیازمند پژوهشهای بیشتر است.

 

جدیدترین داروی درمان الزایمر در ایران تولید شد

جدیدترین داروی درمان آلزایمر با نام"دونپزییل " که به صورت قرص مصرف می شود به همت متخصصان داخل کشور و با مجوز وزارت بهداشت, درمان و آموزش پزشکی برای نخستین بار در ایران به تولید انبوه رسید.این دارو با مشخصه, عوارض جانبی کمی و اثر بخشی مناسب با مصرف یک بار در روز را دارا می باشد .

 

 

 

اخباری درباره ی الزایمر(8/7/86)

·        سن ابتلا به آلزایمر در ایران پایین تر از کشورهای دیگر است به طوری که درصدی از مبتلایان به این بیماری زیر 60 سال هستند .

·        بیش از 300000 نفر از جمعیت سالمند کشور مبتلا به بیماری آلزایمر هستند اما متخصصین طب سالمندی کمتر از 10 نفر است .

 

 

 

 

 

افراد مشهوری که به الزایمر مبتلا بودند

1.      رونالد ریگان , رییس جمهور اسبق امریکا

2.      هارولد وسیلون

3.      ایریس مرداک, نویسنده و فیلسوف انگلیسی

4.      ادی رابینسون

5.      چارلتون هوستون

6.      ریتا های ورث

7.      ادی البرت

8.      جیمز دوهان

 

 

 

 

 

 

 

طی چند سال اخیر تصورات غلط بی شماری در مورد این مطلب که الزایمر چیست ؟ چه کسانی به آن مبتلا می شوند؟ تاثیراتش بر زندگی بیماران چگونه است و .... به وجود آمده است . این تصورات غلط به علائم بیماری متصل شده  و به ما اجازه نمی دهند تا شناخت دقیقی از بیماری پیدا کنیم . انجمن جهانی الزایمر معتقد است که اگر از بیماری رفع ابهام شود , مردم خیلی راحت می توانند با واقعیت مواجه شوند .

در این قسمت چند تصور رایج نادرست و واقعیت های آنها را برای شما بازگو می کنیم .

 

تصور غلط 1: اگر یکی از افراد فامیل دچار این بیماری شود شما نیز به آن مبتلا خواهید شد.

حقیقت:هرچند عوامل وراثتی نقش مهمی رادر این بیماری بازی می کنند ,اما تنها 5 تا 10 درصد از کل افرادی که دارای بیماری هستند , از طریق موارد ژنتیکی به آن مبتلا شده اند . در اکثر موارد هیچگونه علامت قابل شناسایی یافت نمی شود . تحقیق و بررسی بر روی ژنها همچنان ادامه دارد.

 

  تصور غلط 2: آلزایمر تنها بیماری افراد سالممند است.

حقیقت: هرچند افزایش سن ریسک ابتلا به بیماری را افزایش می دهد , اما آلزایمر فقط در افراد سالخورده بروز نمی کند. افراد 40  تا 50 ساله ای هم بودند که دچار آلزایمر شده اند . چیزی که در اینجا باید به خاطر داشته باشیم این است که با افزایش سن خطر ابتلا به آلزایمر هم افزایش می یابد.

تصور غلط 3: آلزایمر قابل درمان است.

حقیقت:برای آلزایمر هیچ نوع درمان قطعی وجود ندارد . البته چند نوع دارو و معالجات گوناگون وجود دارد که می تواند تا حدی در برخی بیماران ثمر بخش باشد . گام بلندی در راه پیدا کردن درمان برداشته شده که نتایج خوشبینانه ای را در پی داشته است.

 

تصور غلط 4: از دست دان حافظه یعنی آلزایمر.

حقیقت: ممکن است خیلی از افراد با حافظه خود مشکل داشته باشند , اما این بدان معنی نیست که دارای آلزایمر می باشند. اگر ازدست دادن حافظه بر روی چگونگی زندگی روزمره شما تاثیر می گذاردو توانایی قضاوت و استدلال و استنتاج و سایر مهارتهای ارتباطی خود را از دست داده اید, می توانید برای تشخیص به پزشک مراجعه کنید.

 

تصور غلط 5: مصرف آلومینیوم باعث ایجاد آلزایمر است.

حقیقت: هرچند تحقیقات گسترده ای برای کشف ارتباط بین آلومینیوم و آلزایمر انجام شده است , اما تا کنون هیچ نوع مدرک موثقی در این زمین به دست نیامده . بروز بیماری از دلایل مختلفی نشاًت میگیرد؛ از قبیل: عوامل وراثتی روش زندگی,عوامل در محیط اطراف و...

 

تصور غلط 6: آلزایمر قابل پیشگیری است .

حقیقت: به این دلیل که هنوز علت ایجاد آلزایمر مشخص نشده نمی توان از آن پیشگیری کرد . اما بهتر است همواره ذهن و بدن خود را با انتخاب های آگاهانه , فعال نگه دارید . این انتخابها شامل : ورزش , نگه داشتن رژیم غذایی سالم و مصرف میوه ها و سبزیجات تازه و ماهی می باشد همچنین سعی کنید همیشه مغز خود را نیز فعال نگه دارید.

 

تصور غلط 7: ویتامینها , مکملها و قرص های تقویت حافظه می توانند از آلزایمر جلوگیری کنند.

حقیقت: مطالعات بسیاری برای تشخیص تاثیر گذاری فراورده هایی مانند ویتامین Eو میوه ی درخت ژینگوانجام شده که اکثرا بی فایده بوده , اما تحقیق در این زمینه همچنان ادامه دارد.

 

تصور غلط 8: اگر من دچار آلزایمر شوم زندگی ام تمام می شود .

حقیقت: شمار کثیری از افراد که دچار آلزایمر هستند زندگی پر معنا وفعالی را دنبال می کنند . آنها هدفمند هستند  و به هیچ وجه احساس نمی کنند که زندگی شان به پایان رسیده . تشخیص به موقع بیماری و انجام اقدامات لازم , نقش مهمی در بهبودی فرد ایفا می کند . باید برای بیماران محیط مناسب و خدمات ویژه را فراهم آورید , از آنهاحمایت کنید , به فعالیت وادارشان کنید و شوق زندگی را در آنها بیدار سازید.

 

تصور غلط 9: تمام بیماران آلزایمری پرخاشگر و خشن هستند.

حقیقت: این بیماری بر روی هر فرد به طور متفاوتی تاثیر می گذارد . از دست دادن حافظه و به وجود آمدن پرتی حواس اغلب ناامید کننده و ترس آور است . با آگاهی از بیماری و تغییر رفتار در مقابل بیمار می توان از واکنش های خشن و پرخاشگرانه اجتناب کرد.

 

تصور غلط 10: بیماران آلزایمری متوجه وقایعی که در اطراف آنها رخ می دهد نیستند .

حقیقت : بسیاری از افرادی که به آلزایمر مبتلا هسستند , نسبت به کلیه وقایعی که در اطراف آنها رخ می دهد آگاهی دارند , اما عده ای نیز با این مسئله مشکل دارند . آلزایمر توانایی برقراری ارتباط و تشخیص وقایع روی داده را از بیماران سلب می کند , هرچند بر روی هر کس تاثیر متفاوتی می گذارد . واقعیت این است که بیماران آلزایمری همان انسانهای سابق هستند و شما باید ملاحظه آنهارا کرده و در مقابلشان با احترام رفتار کنید.

 

خاتمه دادن به  تصورات نادرست

 

آلزایمر یک نوع بیماری پیشرونده است و بسیار ویرانگر می باشد که به مرور زمان سلولهلای حیاتی مغز را نابود می کند . معمولا در افرا بالای 65 سال بروز می کند, اما همچنین می تواند بزرگسالان را در سنین کمتر نیز نشانه رود. یک نفر از هر 13 نفر کانادایی بالای 65 سال دارای آلزایمر و یا سایر بیماری های ذهنی است . انجمن آلزایمر یک سازمان خیریه سلامتی است که همواره به بیمارانی که مبتلا به آلزایمر هستند کمک می کند .

 

اجازه ندهید که تصورات نادرست در مورد الزایمر شما را از انجام موارد زیر باز دارد :

·            پیدا کردن آگاهی  نسبت به بیماری  

·        کمک خواستن

·        احترام گذاشتن به بیمار

 

 

     به حقایق اتکا کنید .

 

 

منابع و مآخذ :

1-آسیب شناسی روانی , ترجمه یحیی سید محمدی

2- بیماری های مغز و اعصاب ترجمه ی دکتر تقی رمضانی – دکتر صفا هوده شناس

3- خلاصه بیماری های روانپزشکی ترجمه دکتر محمد عبداللهی – دکتر مسعود مجلسی

4- آسیب شناسی روانی , حسین آزاد

5- مباحث عمده روانپزشکی ترجمه جواد وهاب زاده

6- کاپلان-خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری- روانپزشکی بالینی

7- WWW.RESTERS.COM

8-روزنامه همشهری 28 اذر 1384

9-WWW.AFTAB.IR

10-DSM-IV-IRراهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی

11- HTTP:// WWW.AFTABI.IR

12-HTTP://WWW.MADOMAN.COM

13-HTTP://WWW.AZIN77.BLOGFA.COM

 

 

 

                                                        

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست

تاریخچه .......................................................................................................... 2

بیماری الزایمر ................................................................................................... 2   

مطالعه موردی .................................................................................................. 3

علت بیماری ..................................................................................................... 4

علائم بیماری آلزایمر ........................................................................................... 4

عوامل احتمالی که می تواند منجر به بیماری آلزایمر شود  ................................................ 4

انواع بیماری آلزایمر ............................................................................................ 5

اثرات بیماری آلزایمر ............................................................................................ 5

توانایی های جسمی .............................................................................................. 6

راهکارهای پیشگیری ........................................................................................... 6

پیشگیری مقدم بر درمان ........................................................................................ 7

درمان ............................................................................................................. 7

مشاوره ........................................................................................................... 8

داروها ............................................................................................................ 8

اخبار آلزایمر ..................................................................................................... 9

افراد مشهوری که به آلزایمر  مبتلا شده اند ................................................................. 9

منابع ............................................................................................................. 12

نوشته شده توسط مصطفی نجفی در 9:25 |  لینک ثابت   •