سه شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۰
ms
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان تحقیق :
بیماری مولتیپل اسکلروز .ms
گرد آورندگان :
محمد باقر روستا 8420463
محمد غم گشا 8301023
فهرست :
ام اس چيست؟ 3
تاريخچه 3
همه گير شناسي 4
سبب شناسي 4
علايم نشانه ها تشخیص 8
بعضي از علايم اوليه خاص بيماران ام اس 9
روند تشخيص بيماري ام اس 11
بعد از تشخيص بيماري 12
تأثير تشخيص ام اس در زندگي افراد 13
انواع 15
تشخيص هاي افتراقي 16
سير بيماري 17
تاريخچه درمان ام اس 18
گامهايي در مسير صحيح درمان 19
داروهاي كند كننده روند پيشرفت بيماري ام اس 20
ساير داروهاي كند كننده روند پيشرفت بيماري 21
زمان استفاده از داروهاي كند كننده روند بيماري 22
درمان ام اس 22
ساير روشهاي آزمايشي 24
درمان حملات حاد ام اس 25
درمان علايمي كه در حملات ام اس پيش ميآيد . 26
تكنيك هاي مصاحبه 28
ام اس چيست؟
بيماري مالتيپل اسكلروزيس به معنای متعدد و سختئگیری است .نوعی بیماری التهابی در سیستم اعصاب مرکزی یعنی مغز ونخاع است که در ضمن بیماری غلاف میلین تخریب می شود و در نتیجه هدایت ایمپالس ها از مغز ونخاع به سایر بخشهای بدن مختل می گردد.( 1)
تاريخچه
اين بيماري تا سال 1868 ميلادي كه دكتر ژان مارتين شاركو از بيمارستان سالپترير پاريس ، نام رسمي "اسكلروز آن پلاك" را به آن داد، هيچگونه نام رسمي نداشت. اين نام كه هنوز هم در كشورهاي فرانسوي زبان مورد استفاده قرار مي گيرد به معني لكه ها يا پلاكهاي سفت شده مي باشد كه دكتر ژان مارتين شاركو بعد از فوت اين بيماران و كالبد شكافي آنها، چنين يافته هايي را پيدا نمود.
دكتر شاركو كه امروزه بعنوان پدر عصب شناسي (نورولوژي) شناخته مي شود، همچنين توصيفات دقيقي از آسيبهايي كه در سيستم عصبي اين بيماران ايجاد مي گردد بيان نمود. مقالاتي كه دكتر شاركو در مورد اين بيماري ارائه داد باعث شد كه علاقه پزشكان در سراسر جهان به اين بيماري جلب شود و در نتيجه آن را بعنوان يك بيماري مستقل همانند بيماري صرع يا فلج مغزي طبقه بندي نمايند.
هنگامي كه پزشكان در سراسر دنيا با اين بيماري آشنا شدند، نامهاي ديگري به غير از نامي كه فرانسوي ها به اين بيماري داده بودند انتخاب كردند. دكتر ويليام هاموند، عصب شناس آمريكايي نام مالتيپل سربرال اسكلروز را براي اين بيماري برگزيد كه بعدها اين نام، كوتاهتر شد و به مالتيپل اسكلروز تغيير يافت كه هنوز هم اين نام در كشورهاي انگليسي زبان به كار مي رود. معني مالتيپل اسكلروز (ام اس) عبارتست از سخت شدگي يا تصلب متعدد.
(1) دکتر اچ گراف ، جرج ،مارسی ،زندگی با ام اس ، علیرضا دبیر زاده ، انتشارات ثمره
همه گير شناسي
سن
مولتیپل اسکلروزیس بیماری سنین جوانان میباشد و بیشتر در سنین بین 20 تا 40 سالگی تشخیص داده میشود اگر چه ممکن است در افراد جوانتر و یا مسنتر از این ، هم پیدا شود. سن متوسط تشخیص این بیماری 30 سالگی است .
جنس
جنس : زنان دو تا سه برابر بيشتر از مردان به بيماري ام اس مبتلا مي شوند . (2)
سبب شناسي
نقش ژن ها در بيماري ام اس
گرچه دانشمندان هنوز ثابت نكرده اند كه چه دليلي باعث بروز واكنش خود ايمني و ايجاد بيماري ام اس مي گردد، اما تحقيقات اخير نشان دهنده نقش ژنتيك بعنوان يك جزء اصلي در بروز اين بيماري مي باشد. ژن ها قسمتي از مولكول دي ان اي مي باشند كه اطلاعات وراثتي را از والدين به فرزندان منتقل مي سازند. آنها را مي توان در مركز هر سلولي از بدن بر روي اجسامي كه به آنها اصطلاحاً "كروموزوم" گفته مي شود پيدا نمود. نحوه ترتيب و قرار گيري ژن ها بر روي هر مولكول دي ان اي نشان دهنده كدهاي خاصي است كه دستورالعمل هاي ويژه اي را دارا مي باشد و به سلول مي گويد كه چه كار بايد انجام دهد.
اطلاعات ژنتيكي مي توانند هم بصورت مستقيم و هم به صورت مستعد شدن براي ابتلا به چيز خاصي به فرزندان منتقل شوند. مثالهايي از انتقال مستقيم صفات ژنتيكي شامل رنگ مو و رنگ چشم افراد مي باشد. اين صفات از همان بدو تولد، صرف نظر از محيط اطراف و وقايع بيولوژيكي به فرزندان منتقل مي شود. برخلاف آن، بعضي صفات هست كه فرد را مستعد به چيز خاصي مي كند و در صورتي كه عوامل ديگري نيز وجود داشته باشند اين صفات در فرد ديده خواهد شد.
متخصصين معتقدند كه در ايجاد بيماري ام اس، فرد از نظر ژنتيكي مستعد ابتلا به آن مي باشد. يعني افراد مبتلا به ام اس احتمالاً استعداد مبتلا شدن به بيماري را از بدو تولد به
(دستنامه جیبی روانپزشکی بالینی کاپلان وسادوک 2005 ترجمه محسن ارجمند )
ارث برده اند. به نظر مي رسد كه افرادي كه مستعد ابتلا به ام اس هستند فقط وقتي به
اين بيماري دچار خواهند شد كه عوامل محيطي باعث روشن شدن و شروع اين بيماري در آنها شوند.
تحقيقات دانشمندان نشان مي دهد كه بعضي از عوامل محيطي سبب آسيب رساندن به دي ان اي مي شوند كه اين صدمه موجب مي گردد كه بعدها يك بيماري خود ايمني در فرد ايجاد شده و به ميلين آنها حمله كند. آسيب به ژن ها و كروموزوم ها بر اثر تغييراتي كه در ماده شيميايي كه دي ان اي را تشكيل مي دهد را اصطلاحاً "موتاسيون" مي نامند. گرچه بعضي از موتاسيونهايي كه به فرزندان منتقل مي شوند مستقيماً از طريق اسپرم پدر و يا تخمك مادر به ارث مي رسند، اما چنين تغييراتي مي توانند همچنين از آسيبهايي كه به سلول ها در طول زندگي هر فردي رخ مي دهند نيز پديد بيايد. در مورد بيماري ام اس، دانشمندان عقيده دارند كه صدمه به دي ان اي كه در طي سالهاي اوليه زندگي ايجاد مي شود و فرد را مستعد ابتلا به ام اس مي كند باعث خواهد شد كه چندين سال بعد بيماري ام اس بوجود آيد.
شواهدي براي يك ارتباط ژنتيكي
دانشمندان در حال حاضر در حال بررسي نقش دقيق ژنها در بروز بيماري ام اس مي باشند. يكي از موضوعاتي كه از نظريه به ارث رسيدن استعداد ابتلا به بيماري در بعضي افراد حمايت مي كند اين مسئله است كه اين بيماري در بعضي از خانواده ها بيشتر ديده مي شود.
دانشمندان كشف كرده ا ند كه داشتن سابقه خانوادگي از بيماري ام اس باعث افزايش خطر ابتلا به اين بيماري در افراد مي گردد. كودكاني كه يكي از والدين آنها دچار ام اس مي باشد، حدود سه درصد احتمال دارد كه خودشان نيز به اين بيماري مبتلا شوند در حاليكه خطر ابتلا به اين بيماري در ساير افراد جامعه يك در هزار مي باشد. دو قولوهاي يكسان كه داراي ژنهاي مشابهي هستند در خطر بيشتري مي باشند. اگر يكي از دوقلوهاي يكسان دچار بيماري ام اس شود، حدود ده درصد احتمال ابتلا ديگري نيز وجود خواهد داشت كه اين موضوع، نشان دهنده نقش قوي ژنها در ابتلا افراد به اين بيماري مي باشد.
مدرك ديگري كه نشان دهنده نقش مهم ژنتيك در ابتلا افراد به بيماري ام اس مي باشد اين است كه اين بيماري در بين سفيد پوستها شايعتر از بقيه نژادها مي باشد و حتي اگر چندين گروه از نژادهاي مختلف در يك منطقه جغرافيايي خاص زندگي كنند، سفيد پوستها بيشتر به اين بيماري مبتلا مي شوند. براي مثال سفيد پوستهاي كانادايي بيشتر از ساير كساني كه در كانادا زندگي مي كنند به ام اس دچار مي شوند، در حاليكه اسكيموهاي كانادا خيلي به ندرت به اين بيماري مبتلا مي گردند. به همين صورت، در بعضي از گروههاي نژادي مثل اسكيكوها كه ترجيح مي دهند از نژاد خود همسر اختيار كنند، اين بيماري به نظر مي رسد كه كمتر ديده مي شود. اين گروهها كه از نظر ژنتيكي مجزا و ايزوله هستند شامل كولي هاي شرق اروپا و هاتريت هاي كانادا مي باشند.
تحقيق با استفاده از وسايل و تكنيك هاي مدرن و امروزي، اين امكان را در اختيار دانشمندان قرار داده است كه ژن ها و كروموزومها را بهتر بررسي نمايند و نقش عوامل ژنتيكي را در ايجاد بيماري ام اس تحقيق كنند. با تجزيه و بررسي مولكول دي ان اي با وسايلي مثل كروماتوگراف و ميكروسكوپ الكترونيكي كه اجازه مي دهد قسمتهاي مختلف مولكول دي ان اي ديده شوند، دانشمندان بعضي از الگوهاي ژنها را در افرادي كه دچار بيماري خاصي مي باشند شناسايي نموده اند. اين الگوهاي ژنها را در افرادي كه دچار بيماري خاصي مي باشند شناسايي نمده اند. اين الگوها را كه اصطلاحاً به آنها "ماركرهاي ژنتيكي گفته مي شود مكن است در نشان دادن اين كه چه افرادي مستعد ابتلا به بعضي بيماريها در آينده هستند اهميت داشته باشند. براي مثال، در چند تحقيقي كه اخيراً انجام شده نشان داده شده است كه افرادي كه داراي يك ماركرژنتيكي براي يك آنتي ژن گلبول سفيد خون هستند به احتمال خيلي زياد به بيماري ام اس دچار خواهند شد.
كشف يك شاخص ژنتيكي خاص كه فرد را مستعد ابتلا به بيماري ام اس مي كند ممكن است زمينه اي باشد كه نشان دهد اين ماركر ژنتيكي حداقل مي تواند تا حدودي مسئول بروز اين بيماري باشد. در تحقيقات بعدي دانشمندان تلاش مي شود كه ساير ماركرهاي ژنتيكي خاص بيماران مبتلا به ام اس نيز پيدا شود به اين اميد كه ژن يا ژنهاي مسئول بروز اين بيماري بطور دقيق مشخص گردند. تا به امروز حدود بيست ژن مختلف در اين مورد شناسايي شده است.
عوامل محيطي
به غير از مستعد بودن فرد از نظر ژنتيكي براي ابتلا به بيماري ام اس و داشتن حداقل يك حمله خود ايمني، دانشمندان معتقدند كه براي بروز بيماري ام اس حداقل يك يا چند عامل محيطي لازم مي باشد. شواهد موجود نشان مي دهد كه يكي از اين عوامل محيطي، بعضي از انواع ويروسها ميباشد.
پزشكان از اوايل قرن بيستم به نقش ويروسها در ابتلاء افراد به بيماري ام اس مشكوك بودند و يكي از نخستين پزشكاني كه اين نظريه را مطرح نمود كه ويروسها مي توانند باعث بيماري ام اس شوند، دكتر دبليوايي بالوك بود كه در سال 1913 ميلادي گزارش كرد كه با تزريق مايع مغزي نخاعي بيماران مبتلا به ام اس به خرگوشها و خوكچه هاي هندي، باعث شده است كه اين حيوانات نيز به اين بيماري مبتلا شوند. دكتر بالوك معتقد بود كه مايع مغزي نخاعي بيماران مبتلا به ام اس داراي ويروسي است كه مسبب اين بيماري مي باشد. ساير محققين نيز بعدها ادعا نمودند كه با انجام آزمايشاتي به همين رسيدند، اما نه دكتر بالوك و نه هيچ كس ديگري قادر نبود كه ثابت نمايد در مايع مغزي نخاعي، ويروس يا ماده عفونت زا ديگري وجود دارد.
همچنين تحقيقاتي كه اخيراً انجام شده است نتوانسته است تأييد كند اين بيماري از انسان به ساير حيوانات و يا انسانهام منتقل نمود و بنابراين يك بيماري مسري نمي باشد.
با اينحال، گرچه علم پزشكي ثابت نموده است كه بيماري ام اس به طور مستقيم بوسيله عفونت ويروسي فعال ايجاد نمي شود، اما شواهد زيادي وجود دارد كه نقش مهم ابتلا به يك عفونت، در چندين سال قبل از اينكه ام اس ايجاد شود را نشان مي دهد. بيماران مبتلا به ام اس در مايع مغزي نخاعي شان داراي آنتي باديهايي برعليه بعضي از ويروسها هستند و اين كشف باعث شده است كه دانشمندان در تلاش باشند ببينند كه چه ويروسهايي ممكن است در اين امر دخيل باشند. (3)
(3)دکتر لطفی ، جمشید ، مجله پیام ام اس ، انجمن ام اس ایران شماره اول سال اول )
علايم نشانه ها تشخیص
از آنجايي كه بيماران مبتلا به ام اس مي توانند داراي درجات مختلفي از علايم و مشكلات جسمي، روحي و رواني باشند، پزشكان به اين بيماري بايد بصورت الگوهايي كه ايجاد مي كند نگاه كنند و نه اين كه با ديدن يك علامت خاص، تشخيص ام اس را براي بيمار بدهند.
هيچ آزمايش خاصي وجود ندارد كه تنها با انجام آن بتوان به تشخيص بيماري ام اس رسيد. يك پزشك عمومي وقتي مشكوك شود كه بيمارش ممكن است به بيماري ام اس دچار شده باشد معمولاً او را به يك متخصص اعصاب ارجاع مي دهد. متخصص اعصاب در برخورد با اين بيماران، ابتدا شروع به ارزيابي وضعيت و علايم آنها در طي مدت زمان مشخصي مي نمايد. با مشاهده بروز بعضي از علايم بيماري و انجام آزمايشهايي براي رد كردن ساير بيماريها، متخصص مغز و اعصاب قادر خواهد بود كه تشخيص بيماري ام اس را بدهد. اين الگوهاي بيماري شامل دو حمله عصبي مجزا كه حداقل يك ماه از هم فاصله داشته باشند و يا اينكه يك سري از حملات پيشرونده كه در طي شش ماه ايجاد مي شوند، مي باشد. براي تشخيص ام اس همچنين لازم است با انجام آزمايشهايي مشخص گردد كه بيش زا يك منطقه در سيستم عصبي مركزي وجود دارد كه ميلين آن آسيب ديده است (ايجاد پلاك).
با وجود چنين معيارهاي تشخيصي، چند ماه و يا حتي چندين سال لازم است تا پزشك بتواند تشخيص بيماري ام اس را در يك فرد بدهد. بعضي از علايم بيماري خيلي به آهستگي پيشرفت مي كنند و حملات بعضي از بيماران نيز به فواصل خيلي طولاني از يكديگر ايجاد مي شود. براي مثال خانم نانسي كه 36 سال سن دارد ابتدا متوجه شد كه يك چشمش تار شده است. او به چشم پزشك مراجعه نمود اما چشم پزشك هيچ مشكلي را در چشمهاي او پيدا نكرد و به همين دليل او را نزد يك متخصص مغز و اعصاب فرستاد. متخصص مغز و اعصاب نيز با انجام آزمايشاتي هيچگونه مشكلي را پيدا نكرد. بعد از مدتي چشم خانم نانسي دوباره وضعيت طبيعي خود را به دست آورد و بهبود يافت اما يكسال بعد دچار دردي پاي چپش شد. دوباره به متخصص مغز و اعصاب مراجعه كرد و اين بار نيز هيچ مشكلي يافت نشد. با اين حال، وقتي بعد از مدتي دست راست او دچار سوزش و گزگز شد، پزشك براي او تقاضاي انجام آزمايشهايي را نمود و مشخص شد كه او دچار پلاكهاي عصبي است و در نتيجه به تشخيص بيماري ام اس رسيدند .
بعضي از علايم اوليه خاص بيماران ام اس
بعضي از شايعترين علايم زودرس و اوليه بيماري ام اس، مشكلات بينايي همچون كوري قسمتي، ديد دوگانه و اختلال در تنظيم ديد مي باشد، التهاب عصب بينايي نيز شايع مي باشد. در التهاب عصب بينايي، درد، تاري ديد و نابينايي رخ مي دهد.
درد در قسمتهاي مختلف بدن، يكي از علايم اوليه بيماري ام اس مي باشد. درد مي تواند بصورت احساس سوزش باشد و يا اينكه به شكل يك درد ناگهاني همچون برق گرفتگي از پشت سر تا پايين ستون فقرات احساس شود.
اين نوع درد ناگهاني را اصطلاحاً "علامت لرميت" مي نامند. نوع ديگري از درد كه بيماري ام اس شايع مي باشد، درد عصب سه قلوي صورت مي باشد كه بصورت ناگهاني قسمت صورت و فك را گرفتار مي سازد.
بيماران مبتلا به ام اس چنين اظهار مي دارند كه يكي از برجسته ترين علايم اوليه ام اس خستگي مي باشد كه بخصوص در آب و هواي گرم، بيشتر آزار دهنده است. انجام فعاليت در تمام طول روز و يا مسافرت كردن به جايي اغلب باعث تشديد اين خستگي خواهد شد.
يكي از بيماران دچار ام اس كه اين بيماري در او در سن 41 سالگي تشخيص داده شد، چنين اظهار مي دارد: "وقتي به يك سفر مي روم، چند هفته طول مي كشد تا خستگي آن از بدنم خارج شود". با اينحال خستگي اي كه در بيماري ام اس ديده مي شود ممكن است با انجام استراحت و خواب خوب، هيچ تغييري هم نكند. اين خستگي مي تواند در هر زماني اتفاق بيفتد، حتي بعد از يك ساعت كه از يك خواب كافي و خوب شبانه بلند شده ايم. بيماران مبتلا به ام اس، اين خستگي را بصورت احساس سنگيني و عدم توانايي در راه رفتن و انجام كارهاي روزمره توصيف مي كنند.
ضعف، بي حسي و لرزش بدن، از علايم شايع ديگري هستند كه بعنوان علايم اوليه ام اس در نظر گرفته مي شوند. گاهي اوقات اين علايم و مشكلات بقدري شديد هستند كه شخص بيمار از استفاده از آن اندام مبتلا شده (مثلاً دست يا پا) اجتناب مي كند.
حداقل 80 درصد مبتلايان به بيماري ام اس از عدم كنترل بر روي مثانه خود شاكي هستند كه اين امر به علت ايجاد پلاك در اعصاب كنترل كننده مثانه پديد مي آيد. اين عدم كنترل بر روي مثانه كه اصطلاحاً به آن "بي اختياري ادراري" گفته مي شود، مي تواند باعث افزايش تكرر ادرار شده و فرد نياز داشته باشد كه دائماً براي رفع ادرار به دستشويي برود. همچنين به علت نشت دائم ادرار، هميشه خيس هستند. در چنين مواردي احتمال عفونت در مثانه و دستگاه ادراري نيز افزايش مي يابد. در موارد نادري، بعضي از بيماران به غير از بي اختياري ادراري، دچار بي اختياري در رفع مدفوع نيز مي شوند. (4)
علايم اوليه بيماري ام اس
گرچه هر بيمار مبتلا به ام اس دچار علايم مختلفي مي شود اما بيشتر بيماران يك يا چند علامت اوليه اين بيماري را كه در زير مي آيد، تجربه مي كنند:
- اختلالات بينايي
- درد
- بي اختياري ادراري
- ضعف
- بي حسي
لرزش
خستگي
- گرفتگي عضلات
- سرگيجه
- اختلال در تعادل بدن
- فلج
- مشكلات شناختي
- افسردگي
- تغييرات خلق. (5)
ساير علايم و مشكلات اوليه
سرگيجه، اشكال در تعادل بدن و هماهنگي آن و اسپاسم يا گرفتگي عضله از ساير علايم اوليه بيماري ام اس م باشند كه بسياري از اين بيماران دچار آن مي شوند و اغلب منجر به بروز مشكلات ثانويه اي مثل عدم توانايي در راه رفتن، اشكال در گرفتن اشيا و مشكل بودن انجام بعضي از كارهاي روزمره مانند حمام كردن و لباس پوشيدن مي شود.
(4)تشخیص ودرمان مولتیپل . مسعود اعتمادی فر، فرشته اشتری)
(5)ناتوانی در بیماری ام اس : مسعود اعتمادی فر، الهام افتخاریناشر: آران - 25 دي، 1386)
همچنين بسياري از بيماران مبتلا به ام اس در بعضي از كارهاي معمول مثل بلع غذا نيز مشكل دارند زيرا بيماري ام اس مي تواند باعث درگيري عضلات بلغ شود و نيز تكلم اين بيماران را نيز بخاطر پيدا شدن پلاكها در ساقه مغز و مخچه مختل مي نمايد. به غير از اين مشكلات جسمي، از بين رفتن ميلين سلولهاي عصبي معمولاً منجر به مشكلات روحي و رواني نيز مي شود كه محدوده آن از اختلالات تفكر و حافظه تا افسردگي شددي و حالات پرخاشگرانه مي باشد. بيماران مبتلا به ام اس چنين اظهار مي دارند كه اين جنبه هاي رواني بيماري، جزو ناراحت كننده ترين و وحشتناك ترين مشكلات آنها مي باشد زيرا هميشه آنها اين ترس را دارند كه توانايي ذهني و روحي خود را از دست بدهند.
شايعترين اختلالات ذهني كه بيماران مبتلا به ام اس دچار آن مي شوند، اختلال در تمركز فكر، عدم يادگيري چيزهاي جديد و اختلال در حافظه مي باشد. براي مثال خانم مگان، 23 ساله در مورد اختلال در تمركز فكرش چنين اظهار مي دارد: "من در مورد هركاري كه مي خواهم انجام بدهم شروع به صحبت كردن مي كنم اما مسير صحبتهايم عوض مي شود و يادم مي رود كه ابتدا چه بحثي را شروع كرده ام. "متخصصين اظهار مي دارند كه حدود 40 درصد بيماران مبتلا به ام اس از مشكلات خفيف روحي و رواني رنج مي برند و حدود 10 درصد هم مشكلات متوسط تا شديدي دارند.
بعضي از بيماران در به ياد آوردن نام اشيا مشكل دارند و يا اينكه بخوبي نمي توانند كلمات را در كنار هم قرار داده و جملات را بسازند اما فقط عده كمي در توانايي حل مشكلات خود ناتوان هستند.
پزشكان اظهار مي دارند كه مشكلات روحي و رواني افسردگي كه اغلب همراه با بيماري ام اس مي باشد بعلت از بين رفتن ميلين بعضي از مناطق مغز است كه كنترل احساسات و هيجانات را بعهده دارد و بنابراين آنها را بايد جزو علايم و مشكلات اوليه اين بيماري در نظر گرفت. در بعضي مواقع، اين اختلالات روحي و روناي بعلت نا اميدي كه بر اثر وجود بيماري پيش ميآيد و يا بعلت عوارض جانبي داروهايي كه در درمان ام اس بكار مي روند ايجاد مي شود و در نتيجه بعنوان علايم ثانويه يا ثالثيه مطرح مي شوند.
روند تشخيص بيماري ام اس
اولين گام در روند تشخيص بيماري ام اس، آن است كه پزشك از بيمارش شرح حال كامل را بگيرد و بفهمد كه چه بيماريهايي در ساير افراد خانواده وجود دارد و اينكه اولين علايم اين بيماري از چه موقع شروع شده است. سپس پزشك اقدام به انجام معاينه مي كند كه اين معاينه شامل بررسي قدرت عضلات، رفلكس ها، هماهنگي و حس بيمار مي باشد. اين معاينات به پزشك كمك مي كند كه تعيين نمايد چه قسمتي از سيستم عصبي ممكن است كار خود را به خوبي انجام ندهد.
پزشكان ممكن است از تحريك الكتريكي بر روي پوست و يا از تحريكات بينايي مثل روشن و خاموش كردن چراغ استفاده كنند تا مشخص نمايند كه آيا سلول عصبي بخوبي علايم را انتقال مي دهد يا خير. عصب بيماران مبتلا به ام اس اغلب انتقال پيامها را آهسته تر انجام مي دهد زيرا ميلين آنها آسيب ديده است. بنابراين اگر در چنين آزمايشهايي مشاهده شد كه سرعت انتقال پيامها كمتر از حد طبيعي است، مي توان به وجود بيماري ام اس مشكوك شد.
پزشكان همچينن براي بيمار درخواست آزمايش خون مي كنند تا وجود بيماريهايي مثل ديابت (مرض قند) يا بيماري تيروئيد را رد نمايند زيرا علايم عصبي اين بيماريها نيز مي تواند شبيه بيماري ام اس باشد. همچنين از بيمار نوار قلبي (الكتروكارديوگرام) گرفته مي شود تا چگونگي كار قلب مشخص شود و نيز آزمايشهايي براي بررسي حافظه و قدرت تفكر بيمار انجام مي شود تا تشخيص را بيشتر مسجل نمايد.
همينكه پزشك تقريباً مطمئن شد كه مشكل بيمار در سيستم عصبي مركزي اش مي باشد، با استفاده از ام آر آي مي توان تشخيص را قطعي نمود. در تصاويري كه از ام آر آي بدست مي آيد، پزشكان مي توانند ببينند كه پلاك ها در كدام قسمتها ايجاد شده و حتي مي توانند تخمين بزنند كه چه مدت است كه آنها بوجود آمده اند. گرچه حدود پنج درصد بيماران مبتلا به ام اس در اوايل بروز بيماريشان داراي عكسهاي ام آر آي طبيعي هستند، اما در 95 درصد موارد، پلاكهاي مشخص ام اس ديده مي شود. بنابراين با توجه به اين درصد بالاي تشخيصي كه در ام آر آي ديده مي شود مي توان گفت كه در حال حاضر ام آر آي دقيق ترين روشي است كه مي تواند به تشخيص بيماري ام اس كمك نمايد.
آزمايش ديگري كه پزشكان اغلب براي تأييد تشخيص بيماري ام اس از آن كمك مي گيرند، آزمايش مايع نخاع مي باشد. براي كشيدن مايع نخاعي، سوزن را بين مهره هاي ستون فقرات كمري فرو مي كنند و سپس مقدار كمي از مايع آن را بيرون مي كشند و به آزمايشگاه مي فرستند تا بر روي پروتئين هاي سيستم ايمني كه اصطلاحاً به آن "باندهاي اوليگوكلونال" گفته مي شود آزمايش نمايند. وجود باندهاي اوليگوكلونال در مايع نخاعي به اين معني است كه التهابي در سيستم عصبي مركزي وجود دارد. حدود 90 درصد بيماران مبتلا به ام اس در مايع نخاعي شان اين پروتئين ها (باندهاي اوليگوكلونال) را دارا مي باشند. بنابراين پيدا کردن اين پروتئين ها در مايع نخاعي و مشاهده علايم ويژه ام اس، مي تواند پزشكان را به تشخيص قطعي اين بيماري نزديك تر نمايد.
بعد از تشخيص بيماري
گرچه پيش بيني دقيق روند دوره بيماري ام اس در آينده براي افرادي كه به تازگي تشخيص اين بيماري در آنها داده شده است مشكل مي باشد، اما الگوهاي علايم اين بيماري در طي پنج سال اولي كه به اين بيماري دچار مي شوند معمولاً نشانگر خوبي است كه نماي دراز مدت اين بيماري را در اين افراد نشان مي دهد. براي مثال، بيماراني كه در طي پنج سال اول بيماري، دچار حملات كمي شده اند معمولاً در آينده دچار مشكلات شديد و ناتوان كننده نخواهند شد، اما بيماراني كه در طي اين پنج سال اول دچار حملات مكرر و بيشتر و نيز لرزش اندامها و اشكال در راه رفتن شده اند، در دراز مدت مستعد ابتلاء به مشكلات شديدتري خواهند بود.
براساس اين الگوهاي علايم، پزشكان قادر هستند كه اين بيماري را به چهار نوع تقسيم نمايند. با اينجال حتي اگر به نظر برسد كه در مقطعي از زمان، بيمار در يكي از اين انواع قرار داشته باشد، ممكن است بعد از مدتي سير بيماري تغيير يافته و در نوع ديگري قرار بگيرد. بنابراين در صورتي كه تشخيص داده شود بيمار در يكي از اين چهار نوع قرار دارد، هيچ تضميني وجود ندارد كه اين بيمار تا آخر در همين نوع باقي خواهد ماند و بيماري او به انواع ديگري تغيير نخواهد كرد.
تأثير تشخيص ام اس در زندگي افراد
وقتي بيماري ام اس در فردي تشخيص داده ميشود بدين معني است كه بيمار و خانواده اش بايد بطور ناگهاني خود را با يك زندگي همراه با يك بيماري مزمن، ناتوان كننده و كاملاً غيرقابل پيش بيني هماهنگ كنند.
افراد مختلف وقتي كه مي شنوند كه دچار بيماري ام اس شده اند واكنش هاي متفاوتي ارائه مي كنند. بعضي از بيماران در چنين مواقعي براي خودشان احساس تأسف مي كنند، بعضي ها با عصبانيت از كوره در مي روند، بعضي ها ترس سراسر وجودشان را فرا مي گيرد و بعضي ها نيز دچار افسردگي شديدي مي شوند زيرا مي پندارند كه دچار يك بيماري خطرناك شده اند كه تا آخر عمر همراه آنان خواهد بود. خانواده هاي اين بيماران نيز از فهميدن اينكه يكي از اعضاء خانواده دچار اين بيماري شده است در رنج خواهد بود واكنش اطرافيان بيمار نيز در چگونگي برخورد با اين بيماري مي تواند بسيار متفاوت باشد.
احساس ترحم، ناراحت شدن و حتي تنفر، از واكنش هاي شايعي هستند كه اطرافيان بيمار، چه دوستان و چه اعضا خانواده ممكن است در مواجه شدن با چنين بيماراني از خود نشان دهند.
اغلب اعضاء خانواده، در برابر بيماران مبتلا به ام اس بي حوصله مي شوند زيرا بسياري از علايم اين بيماري مثل تار شدن چشم ها و درد از نظر آنها قابل مشاهده نبوده و ممكن است به نظر بي آيد كه بيمار فقط تصور اين مشكلات را دارد و در حال تمارض مي باشد. گاهي اوقات تغييرات شناختي كه در بيماران مبتلا به ام اس ايجاد مي شود ممكن است منجر به اختلالاتي در به ياد آوردن اسم چيزها، قرار هاي ملاقات و كارهاي روزمره شود. كساني كه مشكلات اين بيماري را درك نمي كنند، چه اعضا خانواده و چه دوستان يا همكاران فرد بيمار، ممكن است از اين فراموشي هاي بيمار دچار ناراحتي و دلخوري شوند. اين رنجش و دلخوري ها به نوبه خود مي تواند سبب عصبانيت بيمار شده و او را بيشتر از اطرافيانش منزوي و دور نمايد.
گاهي اوقات استرس هايي كه در هنگام تشخيص اين بيماري وجود دارد به قدري شديد مي باشد كه افراد اصلان از اينكه چنين بيماريي رخ داده است انكار مي كنند. از نظر متخصصين، انكار بيماري از طرف بيماران، روش خوبي براي مقابله با بيماري نمي باشد و در واقع مي تواند بسيار خطرناك هم باشد زيار باعث مي شود كه بيمار به دنبال درمان بيماري اش نرود.
بعضي از بيماران بعد از اينكه تشخيص داده شد كه آنها به بيماري ام اس مبتلا هستند احساس راحت تري مي كنند زيرا بعد از مدتها كه به دنبال علت وجود مشكلاتشان مي گردند بالاخره مي فهمند كه چه بيماري اي دارند. آنها از اينكه به مدت طولاني از اين دكتر به آن دكتر بروند و هيچكدام نيز به تشخيص نرسند خسته مي شوند و حالا كه مي دانند به چه بيماري اي مبتلا شده اند بطور عجيبي خيالشان راحت مي شود.
پزشكان و گروههاي حمايتي ام اس تمام تلاش خود را مي كنند تا به بيماران كمك نمايند تا افكار منفي را از خود دور نموده و يك زندگي خوب را در پيش بگيرند. ايجاد يك روحيه مثبت، عامل مهمي در كنار آمدن با ام اس مي باشد. به غير از اينكه ارتباط بين بيمار و پزشك بايد ارتباط خوبي باشد، متخصصين مي گويند كه تقويت ارتباطات شخصي بيمار مي تواند به كنار آمدن راحت تر با بيماري كمك نمايد. اين ارتباطات شامل ارتباط با والدين، همسر، فرزندان، ساير افراد خانواده و دوستان، باعث مي شود كه بيمار در وضعيت بهتري قرار بگيرد. (6)
6)درمان های علامتی در مولتیپل اسکلروز ( مروری جامع بر علایم وتشخیص )
سیدمسعود نبوی، افشین ایران پور(
انواع
چهار نوع اصلي بيماري ام اس عبارتند از:
1) نوع عود كننده - فروش كننده
2) نوع پيشرونده - اوليه
3) نوع پيشرونده - ثانويه
4) نوع پيشرونده - عود كننده
شايعترين نوع بيماري ام اس، نوع عود كننده - فروكش كننده مي باشد. حدود 75 درصد بيماران در ابتداي شروع بيماري شان در اين نوع قرار مي گيرند كه در اين نوع، بيماري بطور ناگهاني دچار حملاتي مي شود كه يك يا چند قسمت از بدنش را درگير مي سازد. سپس بيمار بطور كامل يا اينكه تا حدود زيادي بهبود مي يابد و بيماري تا حمله بعدي كه اتفاق بيفتد پيشرفت نمي كند. حمله بعدي مي تواند خيلي زود و يا اينكه سالها بعد اتفاق بيفتد.
خطرناك ترين نوع بيماري ام اس، نوع پيشرونده-اوليه مي باشد كه حدود 15 درصد بيماران مبتلا به ام اس به اين نوع دچار هستند. بيماران مبتلا به نوع پيشرونده-اوليه بطور پيوسته حالشان بدتر مي شود و در بين حملات، حالشان هيچگونه بهبودي نمي يابد و يا اينكه بهبود اندكي دارند. چنين بيماراني اغلب در طي پنج سال اول بروز بيماريشان دچار ناتواني هاي شديدي مي شوند.
بيماران دچار ام اس نوع پيشرونده-ثانويه ابتدا در نوع عود كننده-فروكش كننده قرار دارند و در آخر نيز به نوع پيشرونده تغيير خواهند كرد. در طي ده سالي كه از شروع بيماري مي گذرد، حدود 50 درصد بيماران كه در ابتدا در نوع عود كننده-فروكش كننده قرار داشته اند در نوع پيشرونده-ثانويه قرار مي گيرند. در عرض 25 سال حدود 90 درصد بيماراني كه ام اس آنها در نوع عود كننده-فروكش كننده قرار داشته است، به نوع پيشرونده-ثانويه تغيير خواهند نمود.
بيماراني كه به چهارمين نوع ام اس، يعني نوع پيشرونده-عود كننده مبتلا هستند از ابتدا دچار ضايعات پيشرونده اي هستند اما در طي آن دچار حملات حاد نيز مي شوند كه علايم آن ظاهر شده و بعد از مدتي از بين مي رود. حدود6 تا 10 درصد بيماران به اين نوع از ام اس دچار مي شوند.
انواع بيماري ام اس
-
نوع عود كننده- فروكش كننده: حمله ناگهاني، سپس تا حمله بعدي هيچگونه پيشرفتي در بيماري ايجاد نمي شود .
نوع پيشرونده- اوليه: به تدريج و بطور پيوسته حال بيمار بدتر مي شود.
نوع پيشرونده- ثانويه: ابتدا با نوع عود كننده- فروكش كننده شروع مي شود و در آخر به نوع پيشرونده تبديل مي شود.
نوع پيشرونده- عود كننده: آسيبهاي پيشرونده از شروع بيماري وجود دارد اما حملاتي نيز گاهي مواقع ايجاد مي شود.
بيشتر اين نوع در افرادي ديده مي شود كه بعد از سن 40 سالگي به اين بيماري مبتلا مي گردند.
به غير از اين چهار نوع ام اس، پزشكان همچنين نوع خفيفي از اين بيماري را شناسايي كرده اند كه اصطلاحاً به آن نوع "حسي خوش خيم" گفته مي شود. بيماراني كه به اين نوع ام اس دچار هستند دچار حملاتي مي شوند كه فقط باعث از دست رفتن بينايي و يا حس هاي ديگر آنها مي شود. اين علايم معمولاً موقتي بوده و اين نوع ام اس خيلي به ندرت باعث بروز ناتواني هاي دائمي مي شود، با اين حال حملات آن مي تواند همانند ساير انواع ام اس بصورت غير قابل پيش بيني رخ دهد.(7)
تشخيص هي افتراقي
بیماری M.S به دلیل داشتن علائم متعدد و سیر متنوع با چندین بیماری دیگری ممکن است اشتباه شود. در تشخیص افتراقی M.S بایستی بیماریهایی که ضایعات متعدد در سیستم عصبی مرکزی دارند و یا بیماریهای سیستم عصبی مرکزی با سیر تشدید یابنده بهبود پذیر ،(8)
(7) ام اس : راهنمای جامع زندگی با مولتیپل اسکلروز پدیدآورنده: سهیل ادیب نژاد
ناشر: حیان - 01 آذر، 1384(
(8)درمان های علامتی در مولتیپل اسکلروز ( مروری جامع بر علایم وتشخیص )سیدمسعود نبوی، افشین ایران پور)
مدنظر باشد. از جمله بیماریهایی که با M.S اشتباه میشوند عبارتند از بیماری لوپوس سیستمیک ، سندرم آنتی فسفولیپید آنتی بادی ، بیماری بهجت ، بیماری لایم ،سندرم ، بیماریهای نخاع مخچه ای ، B12اکتسابی، استحالهای ارثی ، کمبود ویتامین نقص تومورهای گودال خلفی جمجمه و آرتروز مهرههای گردن
سير بيماري
سير اين بيماري اشكال متعددي دارد و اغلب بيماران دچار حملات تشديد و تخفيف علائم شده و بين حملات هيچ علامتي ندارند. عده ديگري دچار نوع مزمن و پيشرونده مولتيپل اسكلروز شده و با گذشت زمان بر شدت علائم آنها افزوده
مي شود.
پيشرفت حاد و سريع در اين بيماري به ندرت ديده مي شود و در بيشتر مبتلايان سير بيماري خوش خيم بوده و علائم آنقدر خفيف هستند كه حتي به پزشك هم مراجعه نمي كنند. شايعترين علائم مشخصه اين بيماري عبارتند از: خستگي مفرط, ضعف, كرخ شدن دست و پا, ناهماهنگي حركات و از دست دادن تعادل, درد, تاري ديد, حساسيت به گرما, گيجي و اختلالات شناختي, مشكلات دفع ادرار و مدفوع و اختلالات جنسي.برگشت بيماري اغلب با
دوره هاي استرس عاطفي يا جسمي شديد همراه است.
(9)دستنامه جیبی روانپزشکی بالینی کاپلان وسادوک 20005 ترجمه محسن ارجمند )
تاريخچه درمان ام اس
در اواخر قرن نوزدهم ميلادي، دكتر ژان مارتين شاركو و ساير عصب شناسان سعي نمودند كه با استفاده از شوك الكتريكي و داروي استريكنين (سمي كه باعث تحريك اعصاب مي شود) بيماري ام اس را درمان نمايند. دكتر شاركو اعتقاد داشت كه علايم و مشكلات بيماران مبتلا به ام اس در صورتي كه اعصاب آنها با استفاده از اين روشها، پيامها را سريعتر انتقال مي دهد، از بين خواهد رفت و بهبود خواهند يافت. همچنين دكتر شاركو به بيماران دچار ام اس، طلا و نقره تزريق مي كرد، زيرا چنين تزريقاتي به نظر مي رسيد كه در درمان بيماري سيفليس (يك بيماري مقاربتي) با برطرف نمودن علايم عصبي آنها مفيد باشد. با اينحال هيچكدام از درمانهاي دكتر شاركو در آن زمان براي بيماران مبتلا به ام اس ارائه نمود مؤثر نبودند.
در آن هنگام پزشكان ديگري نيز سعي نمودند با استفاده از داروهاي گياهي و وادار كردن بيماران به استراحت در بستر، اين بيماران را درمان نمايند، اما اين اقدامات نه تنها باعث درمان بيماري ام اس نشد، بلكه از حملات آن نيز جلوگيري نكرد. در اواخر قرن نوزدهم، اميد به زندگي براي بيماران مبتلا به ام اس بعد از شروع بيماري شان، پنج سال بود.
در طي دهه هاي 1930 و 1940 ميلادي، پزشكاني كه به غلط فكر مي كردند كه وجود لخته هاي خوني و يا نارسايي در جريان خون باعث پيدايش بيماري ام اس مي گردد، از داروهاي رقيق كننده خون مانند ديكومارول براي حل كردن اين لخته ها استفاده مي كردند. اين داروها هيچگونه اثري بر روي پيشگيري از حملات حاد بيماري ام اس و يا كند كردن روند پيشرفت بيماري نداشت. اخيراً نيز استفاده از يك داروي رقيق كننده خون به نام هپارين نيز غير مؤثر اعلام شده است.
در طي دهه 1950 ميلادي، چند تن از پزشكان اقدام به تزريق خون به بيماران مبتلا به ام اس نمودند، زيرا معتقد بودند كه تزريق خون جديد ممكن است باعث تقويت سيستم ايمني در مواجهه با ويروسهايي كه ممكن است باعث بيماري شوند گردد. بعضي از پزشكان عقيده داشتند كه تزريق خون تازه مي تواند باعث رقيق شدن هرگونه ماده شيميايي غير طبيعي موجود در خون شود كه باعث بيماري شده است. با اينحال بعد از مدتي ثابت شد كه تزريق خون به اين بيماران، هيچگونه مشكلي را حل نخواهد كرد.
در دهه 1950 ميلادي بسياري از پزشكان براي درمان بيماري ام اس داروهاي مختلفي را امتحان نمودند تا شايد يكي از آنها بتواند براي درمان اين بيماري مؤثر واقع شود. سوكسينات ها (كه باعث بهبود اكسيژن رساني به بدن مي شود) تترا اتيل آمونيوم (كه باعث تقويت گردش خون بدن مي شود)، داروهاي پاين آورنده فشار خون، داروهاي ضدافسردگي، داروهاي ضد آكنه، هيستامين ها و ساير داروهاي ضد آلرژي و انواع ويتامين ها، داروهايي بودند كه براي درمان بيماري ام اس مورد آزمايش قرار گرفتند. گرچه بعضي از بيماران بعد از مصرف يك يا چند نوع از اين داروها، احساس نمودند كه حالشان بهتر شده است، اما تحقيقات بعدي پزشكان نشان داد كه چنين نتايجي بيشتر احتمال دارد كه بطور اتفاقي و برحسب شانس ايجاد شده باشد زيرا هيچ كدام از اين داروها واقعاً بر روي ام اس اثري ندارند.
گامهايي در مسير صحيح درمان
در طي دهه 1960 ميلادي، هنگامي كه دانشمندان شروع به درك صحيح تري از نقش سيستم ايمني بدن در ايجاد بيماري ام اس نمودند، پزشكان از هورمون كورتيزون و ساير داروهاي كورتون دار كه براي كاهش التهاب در بدن بكار مي رود، استفاده نمودند. وقتي كشف شد كه دادن هورمون استروئيدي به حيوانات مي تواند آنها را از ابتلا به يك بيماري شبيه ام اس محافظت نمايد، پزشكان تصميم گرفتند كه از اين هورمون براي درمان مبتلايان به ام اس نيز استفاده كنند. در تحقيقي كه در سال 1969 ميلادي انجام شد، مشخص گرديد كه داروي بعنوان اولين دارويي كه باعث سرعت بخشيدن در روند بهبود حمله حاد ام اس مي شود مطرح مي باشد. بلافاصله پس از اين كشف، انواع مختلفي از داروهاي استروئيدي براي درمان حملات حاد ام اس مورد استفاده قرار گرفت و بعنوان روش درماني استاندارد اين بيماري در نظر گرفته شد.
استروئيدها (يا همان داروهاي كورتون دار) باعث كوتاه شدن حملات حاد ام اس مي شوند كه اين كار را با كاهش التهاب در سيستم عصبي انجام مي دهند، اما اين داروها قارد به پيشگيري از عود يا كند كردن روند كلي بيماري نيستند. تا دهه 1980 ميلادي هيچگونه دارويي كه بتواند واقعاً باعث كند شدن بيماري ام اس شود وجود نداشت. اكثر داروهايي كه باعث كند شدن روند بيماري مي شوند، سيستم ايمني بدن را با استفاده از ماده شيميايي به نام اينترفرون تنظيم مي كنند. روش جديد ديگري كه از پيشرفت بيماري جلوگيري مي كند، استفاده از يك پروتئين مشابه ميلين مي باشد كه باعث مي شود سيستم ايمني بدن فريب بخورد و بجاي ميلين به آن حمله نمايد.
در حال حاضر براي درمان بيماري ام اس معمولاً از يك يا چند داروي كند كننده بيماري، داروهاي استروئديي (كورتون دار) براي كم كردن شدت حملات ناگهاني و نيز داروهايي ديگر براي كاهش علايم و مشكلاتي كه برا ثر از بين رفتن ميلين ايجاد شده است، استفاده مي كنند.
داروهاي كند كننده روند پيشرفت بيماري ام اس
داروهاي حاوي اينترفرون كه براي كند كردن روند پيشرفت بيماري ام اس استفاده مي شود از انواع اينترفون بتا و اينترفون بتا مي باشند. داروي بتاسرون و داروي بتافرون كه نامهاي تجاري اينترفرون بتا مي باشند، از سال 1994 ميلادي به بازار دارويي وارد شده اند و چون هنوز مدت زمان زيادي از مصرف آنها نمي گذرد، پزشكان هنوز از اثرات طولاني مدت آنها اطلاعي ندارند. اما در تحقيقات باليني نشان داده شده است كه اين داروها باعث كاهش تعداد و شدت حملات ام اس در حدود دو سوم بيماران مي گردند. همچنين اين داروها باعث كاهش تعداد مناطق جديد از بين رفتن ميلين مي شوند كه با استفاده از ام آر اي مشاهده مي گردد.
به نظر مي رسد كه اينترفون بتا در انواع ام اس عود كننده- فروكش كننده و پيشرونده- ثانويه بخوبي كار مي كند. اين دارو بصورت تزريقي بوده و بطور يك روز در ميان از آن استفاده مي شود. بعضي از بيماران يادمي گيرند كه خودشان آمپول را به خودشان تزريق نمايند اما بعضي ديگر ترجيح مي دهند كه افراد ديگري اين كار را برايشان انجام دهند. تزريق اينترفون بتا مي تواند باعث قرمز شدن، تورم و درد در محل تزريق شود. همچنين مي تواند باعث ايجاد علايم شبيه آنفلوآنزا و افسردگي شود. تزريق اين دارو در هنگام حاملگي باعث بروز نواقصي در جنين مي گردد.
دومين دارويي كه براي كند كردن بوند پيشرفت بيماري از آن استفاده شد، داروي اينترفرون بتا a بود كه در سال 1997 ميلادي با نام تجاري آوونكس به بازار آمد. اين دارو از نظر شيميايي خيلي شبيه به اينترفروني است كه بطور طبيعي در بدن ساخته مي شود. مصرف داروي آوونكس براي بيماران بسيار راحت تر است زيرا بر خلاف اينترفرون بتا، اين دارو را مي توان هفته اي فقط يك بار تزريق نمود و در بسياري از افراد باعث هيچگونه التهابي در محل تزريق نخواهد شد. با اينحال همانند اينترفرون بتا، اين دارو نيز مي تواند علايم شبيه آنفلوآنزا و افسردگي ايجاد نمايد و نبايد آن را در هنگام حاملگي مصرف نمود.
داروي آوونكس همانند دو دارويي كه از اينترفرون بتا ساخته مي شوند (يعني بتاسرون و بتافرون) باعث كا/هش شدت و تعداد حملات ام اس مي شود و از تعداد پلاك هاي عصبي كم مي نمايد و به بيمار اجازه مي دهد كه عملكرد فعلي جسمي و روحي خود را به مدت طولاني تري حفظ نمايد.
در سال 2002 ميلادي، سازمان دارو و غذاي آمريكا نوع ديگري از اينترفرون بتا را با نام ريبيف مورد تأييد قرار داد. داروي ريبيف شباهت زيادي به داروي آوونكس دارد و مزاياي آن نيز شبيه آوونكس است اما در بعضي از بيماران بهتر كار مي كند. با اين حال همه بيماران قادر به تحمل داروي ريبيف نمي باشند زيرا داراي عوارض جانبي اي مثل بروز التهاب در محل تزريق، مشكلات كبدي و كاهش تعداد گلبولهاي سفيد مي باشد.
گلاتامير استات با نام تجارتي كوپاكسون داروي ديگري است كه براي كند كردن پيشرفت بيماري ام اس در دسترس مي باشد. اين دارو با فريب سيستم ايمني بدن باعث مي شود كه جلوي انهدام ميلين گرفته شود. از آنجايي كه داروي كوپاكسون خيلي جديد مي باشد، پزشكان هنوز نمي دانند كه در طولاني مدت اين دارو چگونه اثر مي كند، اما تا حالا به نظر مي رسد كه در افرادي كه دچار ام اس نوع عود كننده-فروكش كننده هستند باعث كاهش تعداد و شدت حملات حاد مي شود. با اينحال، گرچه اين دارو به آن اندازه كه اينترفرون بتا به بيماران كمك مي كند، اثر ندارد و بايد بطور روزانه هم تزريق شود، اما داروي كوپاكسون داراي عوارض جانبي كمتري مي باشد و بنابراين براي بيماراني كه نمي توانند اينترفرون بتا را تحمل نمايند، داروي مناسبي مي باشد.
ساير داروهاي كند كننده روند پيشرفت بيماري
به غير از داروهايي كه بطور معمول براي كند كردن روند پيشرفت بيماري ام اس استفاده مي شود، پزشكان امروزه مي توانند از داروي ميتوگزانترون با نام تجارتي نووانترون نيز براي بيماران خود تجويز نمايند. اين دارو كه در ابتدا براي درمان سرطان ساخته شده بود، اخيراً توسط سازمان دارو و غذاي آمريكا براي درمان ام اس هم تأييد شده است. آزمايشهاي باليني نشان داده است كه اگر اين دارو هر سه ماه يك بار بصورت داخل وريدي تزريق شود باعث كند شدن روند پيشرفت بيماري ام اس در انواع عود كننده-فروكش كننده، پيشرونده-ثانويه و پيشرونده-عود كننده خواهد شد و از تعداد پلاكهاي عصبي جديد نيز خواهد كاست. با اينحال اين دارو داراي عوارض جانبي زيادي مثل تهوع و ريزش مو مي باشد و مي تواند به نارسايي قلبي و كبدي نيز منجر شود، بنابراين بايد به مقدار كم مصرف شود و فقط براي بيماراني كه به ساير درمانها پاسخ نمي گويند تجويز شود.
براي بيماراني كه داراي بيماري خيلي شديدي هستند و از ساير درمانهاي ام اس استفاده نمي برند، تجويز داروهاي سركوب كننده ايمني مثل كلوسپورين كه معمولاً در بيماران پيوندي براي جلوگيري از رد عضو پيوند شده استفاده مي شود، مي تواند راه چاره مناسبي باشد، اين داروها را فقط بايد در موارد خاص و نااميد كننده ام اس مصرف نمود زيرا فقط گاهي اوقات كمك كننده هستند و گاهي اوقات نيز باعث بروز عوارض جانبي شددي مي شوند كه باعث بيمارتر شدن فرد مي گردند.
زمان استفاده از داروهاي كند كننده روند بيماري
صرف نظر از اينكه براي يك بيمار مبتلا به ام اس از چه داروي كند كننده روند بيماري استفاده مي شود، انجمن ام اس ايالات متحده آمريكا توصيه مي كند كه اين درمان بايد هرچه سريعتر انجام شود و نبايد به شدت يا ميزان عود بيماري توجهي نمود. اين انجمن در مورد اين توصيه به تمام پزشكان آموزشهايي را ارائه داده است زيرا بسياري از پزشكاني كه در مورد بيماري ام اس تخصص و آگاهي كافي ندارند از نياز اين بيماران به شروع درمان سريع خبر نداشته و در نتيجه منتظر مي مانند تا علايم بيماري بدتر شده و سپس درمان را آغاز مي كنند.
به غير از سريعتر آغاز نمودن درمان براي كند كردن روند پيشرفت بيماري ام اس، متخصصين توصيه مي كنند كه اين درمان بايد بطور نامحدودي ادامه يابد تا اينكه به روشني مشخص گردد كه بيمار از اين درمان بهره اي نمي برد و يا اينكه عوارض جانبي غيرقابل تحمل آنها ظاهر شود. انجمن ملي ام اس آمريكا چنين اظهار مي دارد كه قطع كردن درمان ممكن است باعث از سرگيري دوباره فعاليت بيماري شود كه در طولاني مدت مي تواند بسيار وخيم باشد. با اينحال حتي با اين توصيه هم، بسياري از بيماران بخاطر پيدا شدن اثرات نامطلوب، از مصرف اين داروها خودداري مي كنند. امتناع شركتهاي بيمه از پرداخت هزينه اين داروها به بيماران مبتلا به ام اس كه ماهانه هزاران دلار مي باشد و يا اين اعتقاد غلط كه تا عود حمله بعدي ام اس، هيچگونه آسيب عصبي رخ نخواهد داد، از علل عمده عدم استفاده بيماران از داروها در هنگام فروكش كردن بيماري مي باشد. در تحقياقتي كه با استفاده از عكسبرداري ام آر آي (MRI) انجام شده، نشان داده شده است كه حتي در بيماراني كه به نظر مي رسد كه در مرحله فروكش كردن بيماري هستند و هيچ مشكلي ندارند، از بين رفتن ميلين اعصاب همچنان ادامه دارد. به همين دليل متخصصين در تلاش هستند كه به بيماران و ساير پزشكاني كه اطلاع چنداني از اين بيماري ندارند اهميت ادامه استفاده از داروها را حتي در هنگام فروكش كردن بيماري، گوشزد نمايند.
گرچه در حال حاضر هيچگونه درمان قطعي براي بيماري ام اس وجود ندارد، اما تحقيقات دانشمندان باعث پيدا شدن داروها و درمانهايي شده است كه موجب كند شدن روند بيماري مي شود و به بيماري كمك مي كند كه با علايم و مشكلات بيماري اش بهتر كنار بيايد. با اين حال فقط در طي بيست سال اخير بوده است كه پزشكان توانسته اند با توجه به اطلاعات خوبي كه از اين بيماري به دست آورده اند، اين درمانهاي مناسب را به بيماران ارائه كنند.
تركيب چند دارويي
به غير از آزمايش بر روي داروهاي جديد، پزشكان همچنين در حال امتحان كردن تركيب چند داروي جديد و روشهايي براي تجويز داروهاي فعلي مي باشند. براي مثال، تركيب داروهاي آوونكس و كوپاكسون و نيز تركيب داروهاي بتاسرون و نووانترون در حال حاضر براي كند كردن روند پيشرفت بيماري مورد استفاده قرار مي گيرد و به نظر مي رسد كه تركيب اين داروها با يكديگر بهتر از مصرف هركدام از آنها به تنهايي باشد.
چندين گروه از دانشمندان در حال حاضر سرگرم آزمايش انواعي از اينترفرون بتا هستند كه ميتوان آنها را از طريق خوراكي يا از طريق بيني مصرف نمود. ابداع چنين روشهايي باعث ميشود كه بيماران از تزريق مكرر اين دارو كه ميتواند ناراحت كننده باشد رهايي يابند.
استفاد آزمايشي ديگري از داروهاي ام اس در حال انجام است، آزمايش اين موضوع مي باشد كه آيا اينترفرون بتا و اينترفرون بتا a-1 ميتوانند در درمان انواع پيشرونده بيماري ام اس به غير از عودكننده-فروكش كننده مؤثر باشند يا خير.
درمان با استفاده از ميلين
ارزيابي انواع داروهاي جديد و فعلي براي درمان بيماري ام اس، فقط يك شاخه از تحقيقاتي است كه دانشمندان براي درمان اين بيماري در آينده نزديك از آن استفاده مي كنند. بعضي از محققين در حال بررسي بر روي روشهايي هستند كه بطور كلي باعث متوقف كردن بيماري مي شود.
در يك روش آزمايشي كه به نام "القاء تحمل ايمونولوژيك" معروف مي باشد به بيماران مبتلا به ام اس، پروتئين ميلين را از طريق خوراكي مي دهند. منطقي كه پشت اين قضيه نهفته است اين است كه موادي كه خورده مي شوند معمولاً از طرف سيستم ايمني بدن به عنوان اجسام بيگانه و ناشناخته شناسايي نمي شوند. غذا براي فردي كه آن را مي خورد يك چيز خارجي و بيگانه است اما بطور طبيعي اين غذا مورد حمله سلولهاي ايمني بدن قرار نمي گيرند. دانشمندان مي گويند اگر پروتئين ميلين از طريق دهان بصورت خوراكي به بيمار داده شود شايد بدن بيمار تخريب آنها را متوقف نموده و در نتيجه از حملات آن پيشگيري شود.
يكي ديگر از درمانهاي آزمايشي كه در آن از ميلين استفاده مي شود، امتحان نمودن راههاي است كه كمك شود خود حفاظت ايمني سلولهاي عصبي (يعني ميلين) خودش را ترميم نمايد. يكي از اين روشهاي بررسي بر روي اوليگودندروسيتها مي باشد كه همان سلولهاي زنده ميلين هستند. به نظر مي رسد كه اين سلولها بعد از حملات حاد ام اس، ديگر قادر به ساختن ميلين نمي باشند. تحقيقات ديگري نيز بر روي فاكتورهاي رشد شيميايي كه اصطلاحاً به آنها "نورگولين" گفته مي شود در جريان است. اين فاكتورهاي رشد به سلولهاي خاصي علامت مي دهند تا شروع به ساخت ميلين جديد كنند.
راه ديگري كه دانشمندان در حال بررسي آنها هستند تلاش راي پيوند زدن ميلين سالم به بيماري مبتلا به ام اس مي باشد. در سال 2001 دانشمندان دانشگاه يئل اولين اقدام را در اين مورد انجام دادند و سلولهاي توليد كننده ميلين را از قسمتهاي ديگري از بدن (خارج از مغز و نخاع) برداشتند و به داخل پلاكتهاي ايجاد شده در مغز چندين بيمار مبتلا به ام اس پيوند زدند. نتايج اين اقدام هنوز از طرف دانشمندان گزارش نشده است، اما پزشكان اميد زيادي دارند كه اگر اين روش بخوبي كار كند، گام بزرگي در درمان اين بيماري برداشته خواهد شد.
ساير روشهاي آزمايشي
دو روش آزمايشي ديگر براي درمان بيماري ام اس ابداع شده است عبارتند از: تعويض پلاسماي خون و پيوند مغز استخوان.
در روش تعويض پلاسماي خون، پزشكان تا آنجا كه ممكن است پلاسماي خون بيمار را بيرون مي كشند (پلاسما به قسمت مايع خون به غير از گلبولهاي آن گفته مي شود) سپس بجاي آن پلاسمهاي مصنوعي را كه از پروتئين و نمك ساخته شده وارد رگهاي بيمار مي كنند. اين كار با استفاده از دستگاهي به نام ماشين پلاسما فرز انجام مي شود. در هربار حدود نصف فنجان تا يك و نيم فنجان خون بيمار گرفته مي شود، پلاسماي آن از گلبولها جدا مي گردد، پلاسما دور ريخته مي شود، گلبولهاي جدا شده با پلاسماي مصنوعي مخلوط مي شود و ازطريق يك رگ ديگر بيمار، به او باز گردانده مي شود. اين كار به مدت چند ساعت و چند جلسه انجام مي شود تا خون بيمار از پلاسماي طبيعي خودش پاك گردد.
منطقي كه پشت اين روش نهفته است آن است كه از آنجايي كه پلاسماي خون حالوي آنتي باديها و ساير مواد شيميايي ايمني خون مي باشد كه به ميلين حمله مي كنند، تعويض آن با پلاسماي مصنوعي بايد از روند خود ايمني حمله به ميلين جلوگيري نمايد.
نتايج اوليه روش درماني كه در كلينيك مايو در آمريكا انجام شده است نشان مي دهد كه بيماران مبتلا به ام اس كه در عرض دو هفته هفت بار تعويض پلاسما شده اند بهبود قابل توجهي پيدا كرده اند، گرچه اين افراد به علت از دست دادن مقدار زيادي از گلبولهاي قرمزشان تا حدودي كم خون شده اند. پزشكان اميدوارند كه با اصلاح اين روش و رفع معايب آن، از اين مشكل كم خوني نيز رهايي يابند و اين روش را بتوان به خوبي براي بيماراني كه به ساير درمانهاي ام اس جواب نمي دهند، بكار برد.
پيوند مغز استخوان كه در حال حاضر براي درمان بعضي از سرطانها از آن استفاده مي شود روش ديگري است كه بر روي بيماران مبتلا به ام اس كه به ساير درمانها جواب نمي دهند، در حال آزمايش مي باشد. مغز استخوان كه يك بافت اسفنجي و نرم در داخل استخوانها مي باشد و توليد گلبولهاي خون به عهده آن است را با روش خاصي از بين برده و به جاي آن از مغز استخوان تازه اي از سلولهاي خود فرد رشد داده شده است و يا اينكه از مغز استخوان فرد ديگري استفاده مي كنند.
مغز استخواني كه پيوند زده مي شود داراي هيچكدام از سيستمهاي ايمني كه به ميلين حمله مي كنند نمي باشد، در نتيجه مي واند بطور بالقوه باعث متوقف شدن روند پيشرفت بيماري ام اس شود. اين پيوندها بسيار خطرناك مي باشند و بسياري از بيماران در اثر عوارض آن خواهند مرد، اما اين پيوندها مي توانند در بيماراني كه داراي شرايط نااميد كننده اي باشند شانس بهبودي ايجاد نمايند
درمان حملات حاد ام اس
برخلاف درمان طولاني مدت براي كند كردن روند پيشرفت بيماري ام اس، در مراحل حاد اين بيماري كه در انواع عود كننده- فروكش كننده و پيشرونده- عود كننده ديده مي شود درمانهاي كوتاه مدت با ساير انواع ديگر داروها انجام مي شود. داروهاي كورتيكواستروئيدي مثل پردنيزون و دگزامتازون در اين موارد معمولاً براي بيماران تجويز مي گردد. اين نوع از داروها حدود چهل سال است كه براي درمان بيماري ام اس استفاده مي شود. معمولاً پزشكان از مقادير زياد اين داروها بصورت تزريق داخل وريدي به مدت چهار روز تجويز مي كنند و سپس مقدار آنها را كم نموده و بصورت قرصهاي خوراكي به مدت دو تا چهار هفته به بيمار مي دهند. گرچه اين داروها اغلب باعث كاهش شدت و طول مدت حمله ام اس مي گردند، اما نمي توان آنها را به مدت طولاني مورد استفاده قرار داد زيرا اين داروها باعث اختلال در سيستم ايمني بدن شده و بيماران را مستعد ابتلاء به انواع عفونتها مي كنند. همچنين باعث تداخل در سوخت و ساز قند خون شده و منجر به بدتر شدن مرض قند و يا شروع آن مي گردند. داروهاي كورتيكواستروئيدي (كورتون دار) مي توانند باعث اضافه شدن وزن و احتباس مايعات در بدن نيز بشوند. بعلاوه اين داروها مي توانند سبب بروز زخمهاي معده، تغيير خلق، خستگي و بروز مادرزادي در جنين خانمهاي حامله اي كه از اين داروها استفاده مي كنند بشود. استروئيدها اغلب در رفع حملا تحاد ام اس كه در مراحل اوليه بيماري ايجاد مي شود بخوبي اثر مي كنند، اما اين داروها در بيماراني كه مدت زيادي است كه دچار اين مشكل هستند اثر كمتري دارند.
بعضي از پزشكان از كورتيكواستروئيدها در درمان ام اس پيشرونده-اوليه استفاده مي كنند. اين امر بدين خاطر است كه بعضي از بيماران دچار ام اس پيشرونده-اوليه بجاي اينكه حالشان يكدفعه بد شود، به تدريج بد مي شود و دوره هاي بهبودي آنها ممكن است به مقادير زياد هر ماه يكبار اين داروها بخوبي جواب دهد.
درمان علايمي كه در حملات ام اس پيش ميآيد
درمان دارويي ام اس بايد همچنين علايم و مشكلاتي كه براثر حملات گذشته و فعلي ام اس در هر بيماري پديد مي آيد را برطرف نمايد. بريا مثال بيماراني كه دچار بي حسي يا گزگز و يا دردهاي سوزشي هستند را اغلب بوسيله داروهاي ضد تشنج مثل كاربامازپين و يا داروهاي ضد افسردگي مثل آمي تريپتيلين درمان مي كنند. لرزش ها و حركات غيرقابل كنترل را مي توان با تجويز داروهاي آرام بخش مثل آلپرازولام درمان نمود. گرفتگي يا اسپاسم شديد عضلاني را اغلب مي توان با داروهاي شل كنده عضلات مثل باكلوفن و يا ديازپام برطرف كرد. بيماراني كه دچار اسپاسم مزمن هستند و با اين داروهاي خوراكي مشكل آنها رفع نمي شود را مي توان با كار گذاشتن يك پمپ حاوي داروي باكلوفن در ستون فقراتشان (بوسيله جراحي) درمان نمود. گاهي اوقات پزشكان، مقادير خيلي كمي از داروي بوتوكس را به عضلاتي كه دچار گرفتگي شده اند تزريق مي كنند. داروي بوتوكس از سم بوتولينوم كه باعث فلج عضلات مي شود به دست مي آيد. با اين روش، با هر بار تزريق، به مدت چندين هفته و يا حتي چندين ماه، مشكل گرفتگي عضلات بيمار رفع مي شود. اين درمان بيشتر وقتي مؤثر خواهد بود كه فقط يك يا دو عضله دچار اسپاسم و يا گرفتگي شده باشند.
بسياري از بيماران مبتلا به ام اس كه دچار مشكلاتي در كنترل مثانه و بي اختياري ادراري هستند را مي توان بوسيله داروهاي آنتي كولينرژيك كه باعث بلوك كردن نوروترانسميتر استيل كولين مي شوند و يا استفاده از داروي پايين آورنده فشار خون به نام ترازوسين درمان نمود. همچنين به نظر مي رسد كه مصرف بعضي از داروهاي ضدافسردگي نيز مي توانند در اين موارد كمك كننده اشند. در واقع، داروهاي ضدافسردگي كه براي بيماران تجويز مي شود تا مشكل افسردگي آنها در ارتباط با ابتلاء به ام اس برطرف شود، باعث مي گردد كه گاهي اوقات گرفتگي يا اسپاسم عضلات انها نيز رفع گردد.
بيماراني كه دچار خستگي شديد هستند را مي توان با داروي ريتالين كه يك محرك سيستم اعصاب مركزي است درمان نمود. اين داروها را معمولاً در درمان كودكاني كه دچار اختلال فعاليت بيش از حد هستند تجويز مي كنند. همچنين اين دارو مي تواند باعث بي اشتهايي و اعتياد به دارو شود به همين دليل بسياري از بيمارن ترجيح مي دهند كه از آن استفاده نكنند.
درمان هاي مكمل
داروهايي كه براي درمان علايم و جلوگيري از پيشرفت بيماري ام اس استفاده مي شوند در اكثر موارد تنها نوع درمان مورد نياز نمي باشند. بسياري از بيماران همچنين به فيزيوتراپي، كاردرماني، گفتار درماني و مشاوره روانپزشكي نيز نياز دارند. اين انواع درمانها را همگي به عنوان درمانهاي مكمل نام مي برند زيرا باعث تكميل و يا تقويت درمانهاي دارويي مي گردند. گاهي اوقات نيز به آنها درمانهاي بازتواني گفته مي شود.
فيزيوتراپي توسط شخصي كه داراي ليسانس فيزيوتراپي مي باشد انجام مي گردد تا كمك شود كه در طي حمله ناگهاني ام اس و بعد از آن كه باعث بوجود آمدن ناتواني هايي در اندامهاي بدن مي شود، عملكرد اندامها تا حد ممكن حفظ شود. براي مثال، وقتي يك حمله حاد ام اس باعث فلج مي گردد، فيزيوتراپي با انجام كشش و ماساژ عضلات، از كوتاه شدن دائمي آنها جلوگيري نموده و به كاهش گرفتگي يا اسپاسم عضلات كمك مي نمايد. بعد از يك حمله حاد ام اس، از فيزيوتراپي براي بدست آوردن عملكرد اوليه عضلات استفاده مي شود تا عضلات بتوانند دوباره مثل قبل از حمله، عمل خود را انجام دهند. انجام بعضي از تمرينات ورزشي و اغلب استفاده از تحريك الكتريكي براي افزايش قدرت و توانايي حركات در اين موارد توصيه مي گردد. بعضي از بيماران ممكن است مجبور شوند كه دوباره راه رفتن را ياد بگيرند. همچنين در صورت لزوم ممكن است براي آنها عصا، اسپيلينت و يا صندلي چرخدار (ويلچر) در نظر گرفته شود. گرچه اين وسايل را مي توان بدون نسخه از بعضي از مغازه ها تهيه نمود اما متخصصين توصيه مي كنند كه هر بيماري با مراجعه به فيزيوتراپها يا افراد وارد در اين كارها از وسايل مناسب و اندازه خودش استفاده نمايد زيرا استفاده از وسايل نامناسب مي تواند باعث بروز ناراحتي و يا حتي عفونت گردد. .
تكنيك هاي مصاحبه
اشكال در كنار آمدن با بيماريهايي مثل ام اس اغلب منجر به بروز افسردگي و ساير انواع اختلالات رواني مي شود. بعلاوه، بسياري از بيماران به علت از بين رفتن ميلين در بعضي از قسمتهاي مغز، دچار مشكلات روحي و رواني خاص مي شوند. بنابراين بسياري از بيماران مبتلا به ام اس نياز دارند كه براي رفع اين مشكلات به روانپزشك مراجعه نموده و از داروهايي كه برايشان در اين مورد تجويز مي شود استفاده نمايند.
بسياري از انواع روان درماني ها مي توانند براي بيماران مبتلا به ام اس مفيد باشند.
بيماران با بيان نگرانيها و اضطرابهاي خود به متخصصين روان درماني، آنها را راهنمايي خواهند نمود تا توصيه هايي در مورد تغيير در نحوه فكر كردن يا تغيير در رفتارشان طراحي كنند تا از دست مشكلات روحي و هيجان مرتبط به اين بيماري رهايي يابند. (10)
(10)تشخیص ودرمان مولتیپل . مسعود اعتمادی فر، فرشته اشتری
گفتار درماني
بسياري از بيماران مبتلا به ام اس نياز به گفتار درمان دارند زيرا پلاكهاي عصبي آنها باعث اختلال در صحبت كردن طبيعي آنها شده و باعث مي گردد كه كلماتي كه بكار مي برند نامفهوم بوده و يا اينكه فاصله بين كلمات آنها طولاني شده و بريده بريده حرف بزنند. متخصصين گفتار درماني مشكل خاص هر بيماري را ارزيابي و به او كمك مي نمايند تا ياد بگيرد كه طوري حرف بزند كه فهميدن آن راحت تر باشد. روشهاي جديد نفس كشيدن و تلفظ كلمات اغلب بايد آموخته شود. همچنين متخصصين گفتار درماني مي توانند به بيماراني كه مشكل بلغ غذا نيز دارند كمك نمياند. تمرينات ويژه و تغيير در رژيم غذايي معمولاً براي برطرف شدن مشكل اينگونه بيماران كافي مي باشد. با اينحال اگر فرد بيمار قادر به بلع هيچگونه غذايي نباشد، با استفاده از يك لوله به او غذا مي رسانند. (11)
سفری اجباری با ام اس ارديبهشت1385: بدرالسادات نواب صفی الدینناشر (11)
منابع
- دکتر اچ گراف ، جرج ،مارسی ،زندگی با ام اس ، علیرضا دبیر زاده ، انتشارات ثمره
- دستنامه جیبی روانپزشکی بالینی کاپلان وسادوک 2005 ترجمه محسن ارجمند
- دکتر لطفی ، جمشید ، مجله پیام ام اس ، انجمن ام اس ایران شماره اول سال اول
- تشخیص ودرمان مولتیپل . مسعود اعتمادی فر، فرشته اشتری
25دي 1386 - مسعود اعتمادی فر، الهام افتخار ،ناتوانی در بیماری ام اس ناشر:آران،
- درمان های علامتی در مولتیپل اسکلروز ، مروری جامع بر علایم وتشخیص
سیدمسعود نبوی، افشین ایران پور
- خلاصه مقالات سومین کنگره بین المللی ام اس . ایران . اصفهان
- سفری اجباری با ام اس: بدرالسادات نواب صفی الدینناشر: خلاق - 05 ارديبهشت، 1385
- ام اس چیست ؟ نقش تغذیه در بیماری ام اس نویسنده : بهناز صدیقی ناشر: ختن - 21 مرداد، 1386
- ام اس : راهنمای جامع زندگی با مولتیپل اسکلروز پدیدآورنده: سهیل ادیب نژاد
ناشر: حیان - 01 آذر، 1384
- دکتر نبوی ، سید مسعود ، مجله پیام ام اس اسفند 86
- دکترنوروزیان،مریم ، مجله پیام ام اس اسفند 86
- دکتر هوشمند ، فرناز ، مجله پیام ام اس اسفند 86