جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۳

اختلالات اضطرابی

 درزبان عامیانه معمولاًاضطراب رابادلشوره،نگرانی وترس توصیف می کنند.ترس واضطراب هردوواکنش های ناخوشایندی هستندکه دربرابراحساس خطرایجادمی شوند.هم اضطراب وهم ترس دارای دوجنبه روان شناختی(تشویش،نگرانی،بیمناکی)وجسمانی(لرزش،تپش قلب،عرق کردن)هستند.بااین حال اختلاف وتفاوت هایی نیزبایک دیگردارند.اضطراب،حالتی است که دراثرمحرک هایی مبهم،غیرمنطقی ونامشخص بروزمی کند.درحالی که درترس چنین نیست.یعنی می دانیدکه ازچه چیزی می ترسیدولی معمولاً دلیل اضطراب های خودرانمی دانیدوهمین موضوع باعث افزایش اضطراب شمامی شود.اضطراب ممکن است احساسی طبیعی،یابیماری باشد.درشرایط عادی،وجوداضطراب به شماکمک می کندکه برنامه های خودراجدی گرفته وعمل کنید.مثلاً ازیک هفته قبل ازامتحان،اضطراب شروع می شود.همین اضطراب باعث می شودکه بی تفاوت نبوده وشروع به برنامه ریزی ومطالعه کنیدتاامتحان خودرابه درستی بگذرانید.اگراین اضطراب وجودنداشته باشد.یافردی که مشکل قلبی داردوپزشکان توصیه کرده اندکه بایدتحت عمل قرارگیرد.اگرهیچ اضطرابی نداشته باشددرپی درمان خودنخواهدبودوهمین موضوع باعث می شودکه بیماری به شدت پیشرفت کندودربعضی موارد،درمان سخت یاناممکن شود.به این ترتیب،وجودمیزانی ازاضطراب برای زندگی لازم است.بااین حال ممکن است که بدرستی ندانیدچه اضطرابی هنجاروعادی است وکدام اضطراب ناسالم وبیمارگون.دراین جابدین مطلب پرداخته خواهدشد. اضطراب به عنوان یک بیماری اضطراب زمانی بیمارگونه است که: • شدت اضطراب بسیارزیادباشد • مدت اضطراب بسیارطولانی باشد • باعث اختلال درزندگی فردشود.مثلاً فردآن قدربی قرارونگران است که نمی تواندمانندهمیشه درس بخواند،کارکندو.... اضطراب درمان نشده نیزمی تواندزمینه سازآسیبهای مختلفی شود.به بعضی ازافرادی که ازاین مشکل رنج می برندبه اشتباه توصیه می شودکه ازموادمخدروالکل استفاده کنندومواردی ازاین قبیل،بنابراین،بهتراست باعلایم ونشانه های اضطراب آشناشده وبه موقع برای درمان مراجعه کنیدزیرادردوره جوانی ونوجوانی این بیماری بسیاررایج وشایع است. اختلالات اضطرابی انواع واقسام دارندازجمله: 1. اضطراب منتشر 2. وسواس 3. پانیک 4. فوبیا 5. اختلال استرس پس ازسانحه 1. اضطراب منتشر.علائم اضطراب منتشرعبارت انداز: • احساس نگرانی،ترس،اضطراب یادستپاچگی • ناتوانی درتمرکز • نگرانی ووحشت ازاینکه اتفاق بدووحشتناکی پیش بیاید • تپش قلب • تندشدن تنفس • احساس کرختی وبی حس شدن دست وپا • اسهال یایبوست • عرق کردن • احساس گرفتگی درگلو • لرزش • گرفتگی عضلات • سرگیجه • حواس پرتی • احساس خفگی • بی قراری • درددرقسمت های مختلف بدن • احساس گرمایاسرماناگهانی • خستگی • ضعف وبی حالی همیشه همه حالت های بالادریک نفروجودندارد.یلکه هرفردمضطربی ازتعدادی ازحالت های بالا رنج می برد.چنان چه حدودپنج موردازحالات بالادرشماوجودداردبهتراست باروان پزشک،روان شناس یامشاورتماس بگیریدومشکل خودرادرمیان بگذارید. 2.وسواس یکی دیگرازاختلالات اضطرابی،وسواس است.بین5/1 تا2% مردم ازبیماری وسواس رنج می برند.منظورازوسواس،افکاری باخصوصیات زیراست: • آزارنده ووقت گیر • غیرمنطقی ونامعقول بودن • اجباری • تکراری چنین افکاری علی رغم میل فرددائماًبه سراغ اوآمده وباعث ناراحتی زیادی می شوند.گاهی تنهاافکاروسواسی وجوددارندوگاهی فردبرای ازبین بردن یاخنثی سازی افکاروسواسی،به صورت اجباری اعمال یارفتارخاصی انجام می دهدیاکلمه یاموضوعی رادرفکرخودمی آوردتاازاین افکارراحت شود.وسواس،ناراحتی وآشفتگی های زیادی درفردایجادمی کند.وسواس به صورت های مختلفی دیده می شودازجمله وسواس به: • آلودگی مانندخاک یاچربی • نجس وپاکی مانندادرارومدفوع ویاآب کشی • موضوعات بهداشتی وبیماری مانندترس ازبیماری ایدزیاوبا • موضوعات مذهبی مانندافکارمنفی نسبت به مسائل مقدس • وسواس نسبت به موضوعات جنسی مانندنداشتن نگاه بدبه کسی،تصورات جنسی • وسواس نسبت به نظم وترتیب ماننداین که همه چیزبایدبانظم خاصی چیده شود • خیره شدن ونگاه کردن به موضوعات خاصی • وارسی کردن مانندچک کردن قفل درها،خاموش بودن چراغ ها،بسته بودن شیرگازومانندآن. اصولاً هرفکرناخواسته،مزاحم،تکراری واجباری وسواس به شمارمی آید.همچنین رفتاری که به صورت اجباری وعلی رغم میل فردبایدانجام شودنیزنوعی وسواس است.وسواس،بیماری است وبرای درمان آن حتماً بایدبه متخصصان مراجعه شود. 3.اختلال هراس یاحمله اضطراب(اختلال پانیک) یکی دیگرازانواع اختلالات اضطرابی،حمله اضطراب است.بیشترافرادی که دچاراختلال پانیک می شوندتصورمی کنندکه به حمله قلبی دچارشده اندواحساس می کنندکه درشرف مرگ اند.به همین دلیل،به متخصصان یااورژانس قلب مراجعه می کنندوزمانی که نوارقلب رابه آنهانشان می دهند،به سختی باورمی کنندکه مشکل قلبی ندارندوبه اختلال پانیک دچارند. دربیماری پانیک،قلب فردبه تندی می زند،تنفس وی شدیدمی شودوبه شدت ازحالات بدنی خودمی ترسد.احساس اوبه صورتی است که گویی دچار حمله قلبی شده است.فرداحساس می کندکه درحال مرگ است وبه زودی خواهدمرد.چنین شرایطی به شدت ناخوشاینداست.به همین دلیل این بیماران همیشه ازبروزمجددحمله پانیک نگران اند. این حملات وحشتزدگی بانشانه های اضطرابی شدیدهمراه است.فردفکرمی کندکه درحال دیوانه شدن یامردن یا حمله قلبی است واحساس می کندکنترلی روی خودندارد.نکته بسیارمهم درموردحملات پانیک آن است که این بیماران علائم وحالت های بدنی بسیارعادی ومعمولی خودرابسیارفاجعه آمیزتلقی می کنند.مثلاً وقتی می بینندکه دچارتپش قلب شده اندبه خودمی گویندکه حتماً درحال سکته قلبی هستندوهمین موضوع باعث افزایش بیشتراضطراب آنان می شود.اغراق درحالت های مختلف بدنی باعث تشدیداضطراب می شودودرنهایت به بروزحمله پانیک می انجامد.اگردرخودیااطرافیان چنین حالاتی مشاهده می کنیدحتماًباروان پزشک یاروان شناس مشاوره کنید.این بیماران به دارودرمانی وروان درمانی نیازدارند. 1. فوبیا درفوبیا،اضطراب فردبرموضوعات خاصی متمرکزاست.به همین دلیل،فردازروبه روشدن بابعضی ازحیوانات یامکان هایاموقعیت هااجتناب می کندودرصورتی که باآن چه که ازآن می ترسدروبه روشودعلائم اضطراب شدیددراوبروزمی کند.فوبیاهارابه دودسته فوبیاهای ساده واجتماعی تقسیم کرده اند. فوبیاهای ساده.نمونه ای ازفوبیاهای ساده عبارت انداز: • ترس ازمکان های بازمانندمیدان،خیابان ومکان های دور؛ • ترس ازمکان های بسته مانندآسانسوروجاهای بسته وتنگ؛ • ترس ازحیوانات مانندسگ یاگربه یامار،عنکبوت ومانندآن؛ • ترس ازمرده ومنندآن؛ ممکن است بگوییدکه بسیاری ازمردم ازچیزی می ترسند،مثلاً کمترکسی است که ازمارنترسد.آیاهرکسی که ازمارمی ترسددچارفوبیااست؟این سؤال خوبی است.درفوبیاها،ترس فردبه شدت بیش ازحدوغیرواقعی است.مثلاً فردی که فوبیای مارداردبه شدت به مارفکرمی کندودرهمه جاوهمه شرایط حتی درشهربزرگی که درآن ماروجودنداردازبودن ماردرخانه اش می ترسدیاحتی اگرتصویرمارراازدورببینید،نشانه های اضطراب شدیددراوظاهرمی شود.این ترس شدید،افراطی وغیرمنطقی،آرامش زندگی فردرامختل خواهدکرد.بنابراین،درمان این افرادضروری است.به یادداشته باشیدکه بعضی ازفوبیاهامی توانندهمراه باحملات پانیک هم باشند فوبیای اجتماعی. دراین نوع فوبیاها،فردهنگامی که درمکان های عمومی ودرحضورافراددیگرقراردارددچاراضطراب می شود.اضطراب فردناشی ازآن است که مباداکارنامناسب واشتباهی درحضورجمع انجام دهد.چنین افرادی ازاین که موردتمسخردیگران قراربگیرندبه شدت نگران اندوبه همین دلیل درمکان های عمومی ودرحضوردیگران دچاراضطراب می شوند.چنین افرادی دائماً سعی می کنندازمحیط های جمعی دوری کنند.برای مثال فعالیت های زیربرای افرادمبتلا به فوبیای اجتماعی بسیارمشکل است: • سخنرانی کردن؛ • حرف زدن درحضوردیگران؛ • غذاخوردن دررستوران؛ • انجام دادن کاری درحضوردیگران ومانندآن؛ این دسته ازاختلالات اضطرابی نیزهمانندسایراختلالات اضطرابی به درمان های دارویی وروان شناختی نیازدارد. 5.اختلال استرس پس از سانحه(PTSD) این بیماری برای کسی رخ می دهدکه دچارسانحه یاتصادفی شده،یاشاهدچنین اتفاقاتی بوده است.به دنبال سانحه،فرددچارعلائم شدیدی می شودکه زندگی اوراازحالت تعادل خارج کرده ومشکلات متعددی ایجادمی کند.بیشترمردم بااین بیماری آشنانیستندوازاین رودرپی درمان نیستند.درنتیجه برخی ازاین بیماران برای کاهش علائم دردناک این بیماری،به مصرف موادمی پردازند. 1. ابتدافرددچارسانحه می شودمانندتصادف ماشین،قطار،سیل،زلزله و....به طوری که درمعرض مرگ وجراحت قرارمی گیردیا شاهدچنین صحنه ای است.این تجارب بسیارترس آوراست.سپس،به صورتهای مختلفی این تجربه درذهن فردزنده می شودازجمله: • درخواب وبه صورت کابوس های مکرر • به صورت افکارمزاحم ودائمی • به صورت این احساس که درواقعیت همان تجربه درحال اتفاق افتادن است • هرنوع محرکی که شبیه تجربۀ قبلی باشدیاآن راتداعی کندبه ترس شدیدمنجرمی شود. 2.فردسعی می کندباروش های مختلف ازآن حادثه اجتناب کندبه همین دلیل ممکن است احساس کرختی،بی حسی وبی تفاوتی داشته باشد: • بااجتناب کردن ازافکارواحساسات یاصحبت کردن درباره هرآن چه که به حادثه مربوط می شود. • بااجتناب ازفعالیت ها،مکان هاوافرادی که سانحه رابه یادمی آورند. • ناتوانی دریادآوری ابعادمهم سانحه. • کاهش علاقه یاکاهش مشارکت درفعالیت های مهم. • احساس جدابودن ازدیگران واحساس غریبگی بامردم. • محدودشدن دامنه احساسات(مانندنداشتن احساس عشق وعلاقه). • این احساس که آینده ای وجودندارد(به همین دلیل فردآرزویااهدافی دربارۀ کار،ازدواج،شغل ومانندآن ندارد). 3.برانگیختگی بیش ازحدمانند: • اشکال دربه خواب رفتن • اشکال درادامه خواب • تحریک پذیری(ازکوره دررفتن)یاخشم های انفجاری • اشکال درتمرکز • واکنش ازجاپریدن نکتۀ مهم آن است که یکPTSD درمان نشده می تواندبه افسردگی واعتیادمنجرشود.برای درمان این بیماری ضروری است فردتحت دارو درمانی وروان درمانی قرارگیرد. علت اختلالات اضطرابی متعددو افرادی است،ازجمله: 1.زمینه های ارثی وژنتیک.درحال حاضرمحققان معتقدندکه زمینه آسیب پذیریبه این اختلالات،ارثی است وبرخی به طورژنتیک استعدادوآمادگی ابتلا به این بیماری هارادارند.کودکانی که بسیارمحتاط اندوباهرمحرکی به سرعت برانگیخته می شوندبیش ازکودکان دیگراحتمال داردکه دچاراین اختلالات شوند. 2. عوامل خانوادگی.افرادی که درخانواده های نامناسب،ناامن ودچارآشفتگی زندگی می کنند،بیشترازدیگران احتمال داردکه به بیماری دچارشوند.علاوه براین والدین مضطربی که کودک راازمحرک های زیادی می ترسانندیا خوددچارترس های زیادی هستند،احتمال بروزاین اختلال رادرفرزندان خودافزایش می دهند.فرزندان والدین وسواسی،بسیاری ازرفتارهای وسواسی راازوالدین خودمی آموزندومعمولاًچندنفردراین خانواده وفامیل آنان ازاین بیماری رنج می برند. 3.تجارب محیطی.بعضی ازعوامل وتجارب محیطی احتمال ابتلا به اختلالات اضطرابی راافزایش می دهد.تحقیقات نشان داده کودکانی که زودترازوالدین خودجدامی شوندیاتجارب جدایی های نامناسب ازوالدین دارندبیشترازدیگران دچاراین اختلالات می شوند.این عامل دربروزاختلالPTSD تأثیربیشتری دارد.همان طورکه گفته شددراین اختلال فرددچاریک سانحه یاتصارف شده یاشاهدچنین اتفاقی برای دیگران است.به این ترتیب،استرس هایاحوادث ناخوشایندمحیطی به عامل بروزاین اختلال بدل می شود. دراختلالات اضطرابی،احساس ناامنی وناایمنی زندگی فردرامختل وبرآشفته می سازد.توصیه می شوداین افرادازخدمات گوناگون درمانی ازجمله درمان های دارویی وروان درمانی بهره بگیرندتاازآثارسوءبیماری برزندگی خودپیشگیری کنندوازاحساس مثبت وایمنی بهره مندباشند. سؤال: وقتی که درکلاس صحبت می کنم،دست هایم عرق می کند،دهانم خشک می شودوقلبم به شدت می زند.دلم می خواهدفرارکنم.آیااین اتفاق برای دیگران هم می افتد؟ بله.تقریباًهمۀ انسان هادراین موقعیت هادچاراضطراب می شوندکه به آن«اضطراب صحنه»یا«اضطراب عملکرد»نیزگفته می شود.تقریباً هرکسی که درمقابل مخاطب قرارمی گیردکمی احساس ناراحتی می کند.بعضی ازافرادبیشترازدیگران دچاراین ناراحتی می شوند.بدنیست بدانیدکه بعضی ازورزشکاران حرفه ای وموفق یابعضی ازهنرمندان به خصوص نوازندگان یامجریان تلویزیونی نیزدچارهمین حالات می شوند.گاهی اوقات درعده ای ازآنان این مشکل شدیدتراست به طوری که قبل ازبرنامه بیمارمی شوند. سؤال: موقع حرف زدن مضطرب می شوم.چه کارمی توانم بکنم؟یکی ازراه های مبارزه باآن چیزی که شمارامی ترساندآن است که باآن مواجه شوید.معمولاً وقتی فردیازچیزی اضطراب داردسعی می کندازآن دوری گزیندکه همین موضوع مشکل رابدتروشدیدترمی کند.اجتناب ازچیزی که شماراناراحت می کندفایده ای نداردجزتشدیدمشکل.به جای آن که ازآن فرارکنیدبهتراست به آن نزدیک شوید.به این روش«مواجهه»گفته می شود.روبه روشدن باچیزی که ازآن می ترسیدیااحساس ناخوشایندی که داریدباعث بهترشدن شمامی شود.بنابراین بهتراست به دنبال فرصت هایی باشیدکه بتوانیدفعالیت های گروهی بیشتری کنید.درفعالیت های گروهی وجمعی احتمال این که بادیگران صحبت کنیدبیشترمی شود.برای اینکه بتوانیداضطراب خودراکاهش دهیدبهتراست ازکارهاوفعالیت های آسان به سخت شروع کنید.یعنی ابتداباموقعیت های اجتماعی ساده روبه روشویدسپس خودرادرموقعیت هایی سخت ترقراردهید. باافکارمنفی خودمبارزه کنید.درابتدای مواجهه،متوجه می شویدکه اضطرابتان رفته،قلبتان می گوبد،نفستان تندشده ومانندآن.باافکارمنفی خودمبارزه کنیدبالاوافکارمثبت تری راجایگزین کنید.دراین مواقع به خودبگویید«این مسئله عادی است»،«همه انسان هاموقع شروع کاردچارچنین اضطراب هایی می شوند»،«وحشت نکن ،چیزخاصی اتفاق نیفتاده،همه چیزبه خوبی پیش می رود».دراین مواقع،برخی افرادفکرمی کننددیگران متوجه اضطراب آنهاشده اند(فکرخوانی).توجه داشته باشیدکه دیگران به درستی نمی دانندکه درون شماچه می گذرد.بسیاری ازافرادی که فکرمی کنیددرارتباطات اجتماعی ماهرند،ناراحتی هایی رادرجمع تجربه می کنند،ولی کسی متوجه اضطراب وناراحتی آنهانمی شود.بنابراین،راحت باشید،کسی ازاحساس شماباخبرنمی شود.مراقب افکارمنفی وخطاهای شناختی خودباشیدوباآنهامبارزه کنید.(برای اطلاع بیشترازاین موضوع بنگریدبه بخش پایانی این فصل:خودیاری برای بهبوداختلالات روان شناختی). حواس خودرابه جای دیگرپرت کنید.به جای آن که دائماًبه این موضوع توجه کنیدکه چه حالی دارید،قرمزشده ایدیانه،دیگران چه فکری درباره شمامی کنندواین که دیگران می فهمندشماراحت نیستیدیا.....بهتراست حواس خودرابه جای دیگرمتوجه کنید.به این ترتیب اضطراب وناراحتی خودراکاهش می دهید.حواس خودرابه هرآنچه بیرون ازشماست معطوف کنید.هرچه باشدمهم نیست.مهم آن است که به درون خودمراجعه نکنیدچون فقط اضطراب شماراتشدیدمی کند. برای کوچک ترین موفقیتی که کسب می کنیدخودراتشویق کنید.این تشویق می تواندبه صورت خودگویی های مثبت باشدمثلاً:«آفرین،که توانستی این کارراانجام دهی»،«موفق شدی»،«توانستی ازعهده این کاربرآیی»،«حالاکه توانستی این کارانجام بدهی ازعهده موقعیت های سخت ترهم برمی آیی».کاردیگری که می توانیدانجام دهیداین است که باروش های مختلف خودراتشویق کنیدمانندخریدن هدیه کوچکی برای خودتان،انجام دادن کاری که دوست داریدمانندپیاده روی،مهمانی رفتن،خوردن خوراکی خوشمزه،دادن یک استراحت خوب برای کاری که انجام داده ایدومواردی ازاین قبیل. خودراسرزنش نکنید.سرزنش مانع بزرگی برای موفقیت شماست.سرزنش،مانعی برای پیشرفت به سوی موفقیت می شود.چطور؟سرزنش،باعث اجتناب شده واجتناب مانع ازگزینش روش های درست می شود.هرگاه خودراسرزنش می کنیددرواقع نیرووتوان خودرابرای حرکت مثبت کاهش می دهید.اگرخودراسرزنش کنیدنمی توانیدانتظارموفقیت ازخودداشته باشید.ممکن است ازخودبپرسیدپس چه کارکنم؟به جای سرزنش ازخودبپرسیددرشرایط حاضروبامشکل فعلی چه کارمی توانم انجام دهم تاازاین شرایط بیرون بیایم؟به دنبال راه حل باشید.دراین صورت حرکت شماروبه جلوخواهدبود.درحالی که درسرزنش حرکت روبه عقب است(چرااین کارراکردم؟نبایدمی کردم؟و....). ازروش های مختلف آرام سازی استفاده کنید.(بنگریدبه:روش های بهبودازاختلالات روانشناختی). ازدارودرمانی کمک بگیرید.برای کاهش اضطراب می توانیدازداروهای ضداضطراب که روان پزشک برای شماتجویزمی کنداستفاده کنید. سؤال: من دانشجوی شهردیگری هستم که فاصله زیادی باشهرمحل تحصیل دارد.مایلم که گاهی برای رفت وآمدازهواپیما استفاده کنمازسوارشدن به هواپیمابه شدت وحشت دارم.به طوری که حاضرم راه های دوررابااتوبوس طی کنم ولی سوارهواپیما نشوم.برای درمان مشکلم چه کارکنم؟ آن چه مطرح می کنیدیک فوبیای ساده است.همان طورکه گفته شدفوبیا،ترس نامتناسب ازخطرات واقعی است.سوارشدن هواپیمااحتمال سقوط داردولی این احتمال زیادنیست.کماآن که مردم عادی ازآن استفاده می کنندودچارچنین ترس واضطراب شدیدی نیزنمی شوند.اصل اساسی دردرمان فوبیاآن است که به آن چه که ازآن می ترسیدنزدیک شویدنه آن که ازآن دوری کنید.به همین دلیل درموردفوبیاهاازیکی ازروش های روان درمانی به نام«حساسیت زدایی تدریجی»استفاده می شود.حساسیت زدایی دارای چندمرحله است: 1. تهیه فهرستی ازآن چه که شماراناراحت می کندازآسان به سخت. فهرستی ازموقعیت های مربوط به هواپیماکه شماراناراحت می کندتهیه کنید.این فهرست موقعیت هابایدازآسان به سخت مرتب شده باشند.مانندموردزیر: • نگاه کردن به عکس هواپیما • دیدن هواپیمادرآسمان • دیدن هواپیمادرفرودگاه • رفتن به فرودگاه برای مسافرت • رفتن به سالن پرواز • نشستن درهواپیماکه حرکت نمی کند • ایستادن کنارهواپیمایی که موتورش روشن است • سوارهواپیماشدن به قصدپرواز • سوارهواپیماشدن زمانی که هواپیمادرحال بلندشدن اززمین است 2. آموختن آرام سازی عضلانی.ابتدا،فنون آرام سازی عضلانی رابیاموزیدوآن راتمرین کنیدودرآن مهارت بیابید.درباره آرام سازی عضلانی درقسمت پایانی این فصل بررسی شده است. 3. مواجهه باهریک ازموقعیت های ناراحت کننده وبعدانجام آرام سازی عضلانی.ابتداآسان ترین موقعیت راانتخاب کرده وباآن مواجه شویدبه محض این که احساس ترس واضطراب کردید،تجسم راقطع کنیدوبه آرام سازی بپردازید.زمانی که احساس آرامش کامل کردیدوحالات اضطرابی ازبین رفتذدوباره همان موقعیت راتجسم گنیددوباره به محض این که احساس اضطراب کردید،تجسم راقطع کرده وبه آرام سازی بپردازیدواین کارراتاآن جاادامه دهیدکه وقتی آن موقعیت رادرذهن خودتجسم می کنیددچاراضطراب وناراحتی نشویدزمانی که به این جارسیدید،به موقعیت بعدی درفهرست خودبپردازید.بهتراست مراحل مختلف حساسیت زدایی راباراهنمایی یک روان شناس انجام دهید.به منظوردرمان فوبیاهاازروش درمانی دیگری نیزاستفاده می شودکه به آن غرقه سازی گفته می شود.برخلاف حساسیت زدایی منظم،دراین روش بیمارباشدیدترین موقعیتی که ازآن می ترسدروبه رومی شود.غرقه سازی ازحساسیت زدایی ناخوشایندتراست وبایدبااحتیاط صورت گیرد. سؤال: دائماًنگرانم که پدرم بمیرد.چطوراین فکرم راکنترل کنم؟ آن چه شماازآن رنج می برید،وسواس فکری است.همان طورکه گفته شد،افکاریاتفکرات ناخواسته ای که ازذهن پاک نمی شودوبیرون نمی رود،وسواس نامیده می شود.برای مقابله باافکاروسواسی سعی نکنیدآن راازذهن خودبیرون کنید.چرا؟چون بدتربه ذهن شماهجوم خواهندآورد.به همین دلیل،افرادوسواسی باآن که هزاران بارسعی کرده انداین افکارراازذهن خودکنارگذارند،موفق نشده اند.نکته مهم این است که هرچه شخص بیشترسعی می کنداین افکارراازذهن خودبیرون کند،وسواس اوبیشترتقویت خواهدشد.داستان زیرنشان می دهدکه چگونه منع افکاربه تشدیدآن افکارمی انجامد: روزی زنی نزدجادوگرقبیله آمدوازاوخواست که باجادوی خوداورابچه دارکند.جادوگرکه می دانست نمی تواندچنین کاری انجام دهد،فریبی اندیشید.اوروبه زن کردوگفت:«برای اینکه بچه دارشوی بایدشبانه ازاین کوه بالا روی،صبح آفتاب نزده بایدچشمه راپیداکنی وازآب آن بخوری.ولی یادت باشدکه موقع آب خوردن به میمون فکرنکنی».زن، شبانه ازکوه بالا رفت،چشمه راپیداکردوازآب آن خوردوبرگشت وبه جادوگرگفت:«ای کاش توبه من نگفته بودی که به میمون فکرنکنم،بیشتراین کلمه به ذهنم می آمد.هربارکه خواستم آب بخورم کلمه میمون به ذهنم می آمد».جادوگرگفت:«حال که نتوانستی که به توصیه های من عمل کنی پس من نمی توانم کمک کنم که بچه دارشوی».داستان بالا به خوبی نشان می دهدکه چگونه منع افکارباعث تشدیدآنهامی شود.برای این که بیشتربااین فرایندآشناشویدبهتراست ماهیت وسواس رابیشتربشناسید. رفتاریاافکاروسواسی دارای دوقسمت هستند: 1- فکرآزارنده،ناخواسته،مزاحم،تکراری که فردراآشفته وناراحت می کند. 2-فرآیندخنثی سازی- فردبرای این که آن افکارراازخوددورسازدوازآشفتگی وناراحتی رهایی یابد،سعی می کندافکاروسواسی خودرابه نوعی خنثی وبی اثرکند. خنثی سازی به صورت های مختلفی انجام می شود: • انجام دادن عمل ورفتارمانند o شست وشو؛ o وارسی کردن؛ o خیره شدن؛ o سؤال کردن وجواب خواستن(اطمینان) o مرتب ومنظم کردن و..... • باروش های فکری یاذهنی مانندآن که فردبایدبه چیزخاصی فکرکندتاآن فکرهای وسواسی خنثی شوندیابایدعددی رادرذهنش آوردوکارهای ذهنی دیگری تاازشروسواسی رهاشود.درهرحال،خنثی سازی باعث تقویت خودشده ودرنهایت بیماردرحلقه افکاروسواسی وخنثی سازی ودوباره تشدیدافکاروسواسی که باعث تشدیدخنثی سازی می شودگیرافتاده ونمی تواندازآن رهایی یابد.اگرفرد،خنثی سازی انجام ندهد،اضطراب اوبالا می رودبه همین دلیل برای کاهش اضطراب خودبه خنثی سازی می پردازدوهمین موضوع باعث تشدیدوسواس می شود.بهتر است برای مقابله باافکاروسواسی: • سعی کنیداین افکاررابه ذهنتان راه دهید،یعنی سعی کنیدبه آنهافکرکنید. به جای اینکه ازاین فکربترسیدسعی کنیدعمداًبه مرگ پدرخودفکرکنید.ممکن است بپرسیدچه فایده ای دارد؟این کارباعث می شودخنثی سازی ازبین برودودرابتدااضطراب فردافزایش می یابدولی بعدازمدت زمانی روبه کاهش می گذارد.درروش مواجهه ومنع پاسخ که بهترین روش روان درمانی وسواس است دقیقاً به این صورت عمل می شود.یعنی فردباآن چه ازآن نگرانی ووحشت داردروبه روشده(مواجهه) ورفتارواعمال وسواسی راانجام نمی دهد(منع پاسخ). • بین فکروواقعیت تفاوت قائل شوید.به یادداشته باشیدکه فکروواقعیت بایک دیگرفرق دارند.ممکن است افکاری درموردمرگ پدرتان به ذهن شمابیایدولی دلیل آن نمی شودکه درواقعیت هم همین طورباشد.اگرهمۀ افکارعجیب وغریب انسان هایافکرهای منفی آنهابه وقوع می پیوست وفکرمعادل واقعیت بودآن وقت معلوم نبودکه چه اتفاقی می افتاد.اگرانسان هامسئول افکارمنفی خودبودندآن وقت معلوم نبودکه چه اتفاقی می افتاد.اگرانسان هامسئول افکارمنفی خودبودندآن وقت همۀ مابایددرزندان بودیم.بنابراین،هرموقع که فکرمزاحمی به ذهن تان آمدبه خودبگویید:«این فقط یک فکراست.هرکسی افکارمزاحم دارد.مال من هم به این شکل است.اتفاقی برای پدرم نخواهدافتاد»یا«فکروواقعیت باهم فرق دارند.فعلاًکه مشکل خاصی پیش نیامده فعلاًازباهم بودن خودلذت ببریم.بعدمعلوم نیست که چه اتفاقی خواهدافتاد». به یادداشته باشیدافکارمزاح وناخواسته به سراغ همۀ انسان هامی آید.اگراین افکارناخواسته ومزاحم،شدیدند،فردراناتوان کرده اندومانع کاروفعالیت اومی شوند،احتمال وجودبیماری وسواس وجودداردوفردبایدبه متخصصان مراجعه کند. سؤال:شایداین دیوانگی باشدولی من گاهی وقت هااحساس می کنم مجبورم کارهای عجیبی بکنم.مثلاً وقتی واردساختمانی می شوم بایدتا100 بشمارم وگرنه احساس می کنم اتفاق بدی می افتد.آیااین دیوانگی است؟ نه،اصلاً.آن چه شمارارنج می دهدبیماری وسواس است.چیزی که شمامطرح کرده ایدنمونه بارزومشخصی ازاعمال وسواسی است.عمل وسواسی یعنی اجباربرای انجام رفتاری بی معنی.معمولاً افکارواعمال وسواسی باهم رخ می دهند.همان طورکه قبلاً مطرح شدعمل یارفتاروسواسی برای کاهش اضطراب انجام می شود(خنثی سازی).مثلاً فکرناخواسته ومزاحمی به ذهن شخص می آیدکه«نجس است»(فکروسواسی)وآن وقت فردبرای این که ازاین فکرخلاص شودبه شست وشومی پردازد(رفتاروسواسی).مانندافکاروسواسی،متوقف کردن اعمال یارفتارهای وسواسی نیزمشکل است.اگرفردآن رفتارراانجام ندهد،اضطراب اوافزایش می یابد.برای این که بتوانیدوسواس خودراکاهش دهیدبهتراست هنگام ورودبه ساختمان ازشمارش خودداری کنید.درچنین شرایطی دائماًوسوسه خواهیدشدکه بشمارید.توصیه مااین است که درمقابل این وسوسه وفشارافکارمقاومت کنیدوشمارش راانجام ندهید.اگرنمی توانید،باتأخیر،بعدازمدتی مقاومت به شمارش بپردازید.بااین تفاوت که ازشمارش خودبکاهید.ابتدافقط تا70 بشماریدبعدتا50 وبه همین ترتیب کاهش بدهیدتاآن جاکه اصلاًنشمارید.چنان چه بتوانیدبااین شیوه عمل کنید،به تدریج ازاجبارپرفشاربه شمارش اعدادرهاخواهیدشد.اگرمشکل وسواس شماشدیدنباشدباهمین برخوردهاوسواس شماازبین می رود.اگرنتوانستیدبااین روش موفق شوید،نیازبه کمک های تخصصی وحرفه ای داریدوبهتراست به متخصصان مراجعه کنید. سؤال: فکرمی کنم وسواس دارم وبه روان پزشک مراجعه کردم واوبه من داروداده است.آیاباخوردن این داروهامن ازاین فکرهانجات پیدامی کنم؟ همان طورکه قبلاًگفتیم،وسواس یک بیماری نسبتاً جدی است وبرای درمان آن هم دارودرمانی وهم روان درمانی لازم است.دارودرمانی برای وسواس بسیارلازم واساسی است بامصرف داروهامقدارزیادی ازوسواس های شماکاهش می یابدوازطرف دیگرقدرت مقاومت شمادرمقابل بسیاری ازافکارواعمال وسواسی افزایش می یابد.تشخیص داروی مناسب برای درمان وسواس به عهده روان پزشک نیست.روان درمانی درکناردارودرمانی ضروری است. تحقیقات نشان داده اند،ترکیب دارودرمانی وروان درمانی دردرمان بیماری وسواس بهترازکاربردهریک ازاین روش ها به تنهایی است. سؤال:طی یکی دوهفته گذشته چندباردچارتپش قلب شدیدولرزش شدم.فکرمی کردم که دچارحمله قلبی شده ام.اخساس می کردم دارم می میرم.چه اتفاقی برایم افتاده است؟ این حالت همان حملۀ اضطراب پانیک یاهراس است.شمااحتمالاً به یکی ازاختلالات اضطرابی مبتلا هستیدوبایدهم تحت روان درمانی وهم دارودرمانی قراربگیرید. سؤال:من یک باردچارحمله اضطراب یاپانیک شده ام.فکرمی کردم که دارم دیوانه می شوم.آیاواقعاًچنین اتفاقی می افتد؟ درحمله های پانیک،فکرهایی ماننداین که«دارم دیوانه می شوم»،«دارم می میرم»،«دارم سکته می کنم»و....به ذهن می آیدواتفاقاً همین افکارهستندکه باعث تشدیداضطراب می شوند.به همین دلیل بهتراست به جای این افکارکه نهایتاً فردرابه اوج حمله اضطراب می رسانند،فردبه خودبگوید«این حالت هافقط اضطراب است وبس»،«دیوانگی درکارنیست»،«می توانم که این حالت هاراعوض کنم»،«این اضطراب است وبه زودی تمام می شود».چنان چه فردبتواندافکارسالمی راجایگزین افکارفاجعه آمیزخودکندحمله اضطراب باشدت کمتری به پایان می رسد.کاردیگری که می تواندبه شمابسیارکمک کندآن است که حواس خودرابه موضوع دیگری پرت کنید.به این تکنیک،پرت کردن حواس گفته می شود.منظورآن است که فردبه جای آن که دائماً به بدن خودوحالات واحساس های مختلف خودتوجه کند،سعی کندکه به موضوع دیگری تمرکزوتوجه داشته باشد.چرا؟به این دلیل که افرادی که دچارپانیک می شوندبه شدت به بدن خودحساسند.توجه آنهابیشترازمردم عادی معطوف به بدنشان است وعامل دوم این است که آنهاعلایم ونشانه های بدنی خودرابه شدت سوءتعبیرمی کنند.به این ترتیب،بیمارپانیک که به شدت توجه به بدن خوددارد،متوجه علائم ونشانه هایی می شودکه یک فردعادی به آنهاتوجهی نداردواصلاً متوجه آنهانمی شود.همین الآن اگربه بدن توجه کنیدمتوجه می شویدکه پای شماگزگزمی کندیادست شمامورمورمی شودیادردخفیفی درپای خوداحساس می کنیددرحالی که درشرایط عادی که کارمی کردیدبه آن توجهی نداشتید.ازسوی دیگر،تفاوت دیگرفردی که دچارپانیک شده بافرددیگرآن است که این افرادکه به بدن خودحساسندوبیشترمتوجه نشانه های بدنی خودمی شوند،علائمشان رانیزبه شدت سوءتعبیرمی کنند.مثلاًممکن است که یک فردعادی احساس کندکه گوشه دستش گزگزمی کندوممکن است ازآن بگذرد.فردی که مبتلا به پانیک است یا مستعدآن است به خودمی گویداین نشان می دهدکه ممکن است الآن فلج شوم یادارم بی هوش می شوم یاموارددیگری ازاین دست. سؤال: چه کارکنم تااصلاًپانیک نشوم؟ این جمله راهدف خودقرارندهید.زیراهنگامی که به خودمی گویید:«هیچ وقت دچاراین حالت نشوم»خودراازبابت بروزمجدداین بیماری نگران می کنیدوهمین نگرانی به راحتی می تواندحمله اضطراب راایجادکند.بهتراست توجه خودرابه موضوع دیگری معطوف کنید(تکنیک پرت کردن حواس).مهم نیست چه موضوعی،مهم آن است که این موضوع درذهن شمانباشد.ازآن جایی که شمایک بارحملۀ اضطراب راتجربه کرده ایدومی دانیدکه تاچه اندازه ناخوشایندوناراحت کننده است،ترس ونگرانی دیگری نیزداریدوآن بازگشت مجدد این حملات است.باتوجه به مطالب بالا،توصیه می شودکه تحت نظریک روانشناس وروان پزشک باشید،سعی کنیدافکارمنفی خودراباافکارسالم تری جایگزین نموده وحواس خودرامتوجه چیزهای دیگری کنید. سؤال: آیابرای بیماری پانیک،درمان دارویی وجوددارد؟ بله.دارو درمانی درترکیب بامشاوره وروان درمانی بهترین فایده رادارد.بعضی ازداروهای ضدافسردگی درکاهش یاتوقف حمله های پانیک بسیارمؤثرند.بنابراین بهتراست که زیرنظریک روان پزشک نیز باشید. سؤال:آیامصرف قهوه،چای ونوشابه ممکن است برپانیک اثرگذارند؟ بله.کافئین یک محرک است ومی تواندباعث اضطراب وحتی حمله پانیک شود. خشم وعصبانیت خشم یک بیماری نیست،بلکه یک احساس و هیجان عادی انسان هاست مانندغم،شادی،اضطراب،ترس ولذت.هرانسانی درواکنش به بعضی شرایط دچارعصبانیت وخشم می شود.به همین دلیل مهم است که این احساس رابشناسیدوبه صورت سالمی باآن برخوردکنید.چرا؟چون تحقیق وپژوهش های مختلف نشان داده اندافرادی که زودعصبانی می شوندوراه های سالمی برای تخلیه یابیان احساس خودندارندبیشترازدیگران بیمارشده وممکن است حتی ازاین بیماری هافوت کنند.نه تنهاخشم وعصبانیت برسلامت جسمی انسان هااثرمی گذارندبلکه برارتباط های اجتماعی نیزبسیارتأثیرگذاراست.افرادی که بی پرواعصبانیت وخشم خودرانشان می دهندوبادیگران پرخاش می کنندارتباط های اجتماعی محدودی دارندوبسیاری ازروابط آنان دراثرچنین برخوردهایی ازبین می رود. خشم یک احساس وهیجان عادی انسان هاست.همه انسان هاعصبانی می شوندولی هیچ کسی حق نداردکه بادیگران باپرخاش وتندی برخوردکند.بلکه راه های سالم ومختلفی برای برخوردسالم باخشم وعصبانیت وجوددارد. روش های مختلف بیان خشم 1.پرخاش کردن.گاهی فردهنگامی که عصبانی است بادیگران پرخاش کرده وباتندی بادیگران برخوردمی کند.چنین برخوردهایی باعث بدترشدن مشکل فردومنزوی شدن می شود. 2.به درون ریختن خشم.بعضی ازمواقع،فرداحساس خشم وعصبانیت رانشان نمی دهدولی آن رابه درون می ریزد.به یادداشته باشیدکه خشم درانسان ماهیتی جمع شونده داردومانندقطره های آبی که درون یک سطل بریزد،انباشته شده وباعث سرریزشدن می شود.خشم هایی که فردبه درون می ریزد،به شدت به بدن اوصدمه می زندوبعدازمدتی باعث ایجادبیماری های مختلفی می شودمانندبیماری های قلبی،سرطان،آسم،کهیر،زخم معده،زخم اثنی عشرومانندآن. 3.نق زدن یاغرغرکردن.بعضی مواقع فردی که عصبانی است شروع به نق زدن وغرغرکردن می کند.چنین برخوردهایی نیزباعث ناراحتی اطرافیان شده وباعث دورشدن دیگران ازفردعصبانی می شود. 4.ناله ونفرین کردن.بعضی مواقع،فردی که عصبانی است شروع به ناله ونفرین زمین وآسمان،اطرافیان و.....می کند.کفرگفتن وشکایت اززمین وآسمان نیزاحساس ناخوشایندی دردیگران ایجادمی کندوباعث دوری مردم ازفردمی شوند. 5.مقصرپیداکردن وسرزنش دیگران.بعضی افرادزمانی که عصبانی هستند،سعی می کنندفردی رامقصراعلام کنندکه باعث ناراحتی ومشکل آنان شده وشروع به سرزنش وی می کنند.معمولاًدرمحیط خانواده،کودکان ونوجوانان قربانی چنین برخوردهایی می شوند.چنین برخوردی بافرزندان به کودکان ونوجوانان قربانی چنین برخوردهایی می شوند.چنین برخوردی بافرزندان به شدت صدمه زننده است.چون آنان واقعاً تصورمی کنندکه مقصرندودچاراحساس گناه وعذاب وجدانی می شوندکه نقشی درآن نداشته اند.این برخوردهابرسلامت روانی آنان اثرگذاشته وباعث می شوددرمحیط بیرون ازخانواده هم خودرادرمسایلی که مربوط به آنان نیست،مقصربدانند. 6.جابه جایی خشم وتخلیه خشم برسردیگران.گاهی فردی که عصبانی است،خشم خودراجابه جاکرده وآن رابرسرافرادی که اصطلاحاً«زورشان به آنهامی رسد»تخلیه می کنند.چنین برخوردی نیزبسیارمخرب وصدمه زننده است به خصوص اگرنسبت به فرزندان صورت گیرد.دراین شرایط کودکان ونوجوانان،قربانی مشکلات والدین خودمی شوند. 7..غیبت وبدگویی کردن. درمیان ماایرانیان وبه خصوص مسلمانان بسیارناپسنداست.درمواردی،فردی که بدگویی وغیبت می کند،خودازاین کارناراحت است ولی نمی داندچراباآن که نمی خواهدمرتباًبدگویی می کند.فردی که بدگویی می کندعصبانی است.اونسبت به کسی که ازاوبدگویی می کندخشمگین است ولی چون نمی داندعصبانی است،بنابراین نتوانسته راه سالمی برای بیان خشم خودپیداکندوبه همین دلیل شروع به غیبت می کند.آگاهی ازاین عصبانیت،به فردکمک می کندکه به جای بدگویی وغیبت،راه های دیگری رابرای کاهش خشم خودپیداکند. 8.تخریب وسایل ودارایی های دیگران.تخریب اموال ودارایی های دیگران نیزبه دلیل خشمی است که فردنسبت به دیگری احساس می کند.چنین برخوردی نه تنهادرزمینه ارتباطی واجتماعی مشکل ایجادمی کندبلکه احتمال داردکه سروکارفردبه نیروهای انتظامی وقضایی بیفتد. 9.بدرفتاری بادیگران.گاهی اوقات فردی عصبانی است شروع به بدرفتاری با دیگری می کندازجمله کتک کاری،نزاع،گلاویزشدن و...وچنین برخوردی مشکلات بسیاری ایجادمی کند. 10.تحقیرومسخره کردن دیگران.بعضی افرادتمایل دارندکه دیگران رامسخره کنند.دست انداختن ومسخره کردن دیگران،ازنشانه های خشم وعصبانیت است.همچنین،تحقیروکوچک کردن دیگران نیزنشانۀ عصبانیت وخشمی است که فردنسبت به دیگری دارد.چنین رفتارهایی درفرهنگ مابه شدت ناپسنداست ونگرش مردم نسبت به افرادی که دیگران رامسخره یاتحقیرمی کنندبه شدت منفی است. 11.توهین واهانت کردن به دیگران.گاهی فردعصبانی برای کاهش خشم خودشروع به توهین واهانت به دیگران می کند.درچنین مواردی فردعصبانی سعی می کندکه به فردمقابل خودضربه بزندولی نه صدمه جسمی بلکه صدمه روانی.به یادداشته باشیدکه توهین واهانت کردن،تحقیرومسخره کردن،طعنه زدن،غیبت وبدگویی کردن،و....راپرخاشگری های کلامی می گویند. 12.حسادت. یکی ازاحساس هایی که هم درمیان بزرگسالان وهم درمیان کودکان ونوجوانان دیده می شودحسادت است.زیربنای حسادت نیزاین احساس است که دیگری چیزی راداردکه من ندارم واین به ناحق است.فرداحساس می کندچیزی که حق اوبوده ازاودریغ شده است وبه همین دلیل نسبت به طرف مقابل خودخشم زیادی احساس می کند. 13.قهربادیگران.گاهی اوقات،به اندازه ای شخص ازنفرمقابل خودعصبانی است که نمی تواندحتی اوراببیندوبااوارتباط داشته باشدوبه همین دلیل بااوقهرمی کند.قهرمداوم وطولانی مدت باهم اتاقی ها وهمکلاسی ها،باعث انزوای فردمی شود. 14. خشم های غیرمستقیم.گاهی اوقات،فردعصبانی قادرنیست که به صورت های مستقیم خشم خودراابرازکندبنابراین سعی می کندکه آن رابه صورت هایی که کمترمشخص است تخلیه کند.درچنین مواردی،فردسعی می کندکارشکنی کند،کارهایی که بایدانجام دهدراباتأخیرزیادی به انجام رساندیابه گونه ای انجام دهدکه احساس خوبی درطرف مقابل ایجادنشود. 15. حرف زدن وصحبت کردن.یکی ازسالم ترین برخوردهاآن است که درموردآن چه باعث ناراحتی وآزردگی شده باطرف مقابل حرف بزنید.صحبت کردن درموردنارضایتی هایاآزردگی هاویااختلاف هاباعث می شودکه هردوطرف بادیدگاه های یک دیگرآشناشده واگرسوء تفاهم،اختلاف یامشکلی وجودداردمتوجه آن شده وآن رابه درستی برطرف کنند.بدین منظوربه مهارت حل اختلاف درقسمت مهارت های اجتماعی مراجعه کنید. علل ایجادخشم خشم به دلایل مختلفی ایجادمی شوددرافرادمختلف این دلایل ممکن است که متفاوت بادیگری باشدولی عمدتاًمردم به دلایل زیرعصبانی می شوند: 1.ناکامی ومحرومیت.هنگامی که فردی احساس می کندکه ازچیزی محروم است یادردستیابی به هدف خودناکام شده است،معمولاًخشم وعصبانیت ایجادمی شود.مانند:زمانی که برخلاف انتظارتان دریکی ازدرس های عملی خودنمره بدی گرفته ایدواحساس می کنیدکه استادعادلانه نمره نداده است.یازمانی که دوست تان شمارابی دلیل طردکندواحساس کنیدکه چنین برخوردی حق شمانبوده است.اصولاً درمواردی که فردچیزی راازدست دهدواحساس محرومیت داشته باشدبه خصوص زمانی که احساس کندناعادلانه تحت چنین شرایطی قرارگرفته است دچارعصبانیت می شود.درکل،گفته می شودکه عصبانی شدن بهترازدلسردی،ناامیدی وغمگینی است.زیرا،عصبانیت به فردی انرژی می دهدکه درمقابل شرایط نامناسب خودعکس العمل نشان دهد.چنان چه فردی بداندوبتواندبه درستی عکس العمل سالمی نشان دهدمی تواندبدون احساس منفی برخوردسالمی باشرایط زندگی خودداشته باشد. 2.افکارمنفی.خشم وعصبانیت می تواندبه دنبال افکارمنفی ایجادشود.گاهی نیزافرادازیک اتفاق معمولی تفسیرهای منفی می کنندکه نتیجه آن عصبانیت است.مثلاًممکن است دانشجواین گونه تفسیرکه استادعمداًنمره بدی به اوداده است چون ازاوخوشش نمی آید.مسلم است که درمقابل چنین برداشت وتفسیری هرکسی احساس عصبانیت می کند.اگرتفسیرفرداین باشدکه امتحان سختی بودوبه همین دلیل نمره خوبی نگرفتم مسلماٌعصبانی نخواهدشد.به همین دلیل بایدبه خشم وعصبانیت توجه جدی کرد.معمولاً افکارمنفی وبرداشت هایی که منجربه عصبانیت می شوندبه این صورت است که من خوبم ودیگری بداست.اگراین تفسیربه این صورت تغییرکندکه هم من خوبم وهم دیگری،شایدسوءتفاهمی پیش آمده یاشایدقصدسوئی دراین میان نبوده وشایدمن هم به اندازه دیگری دراین مشکل سهم داشته باشم ازشدت عصبانیت وخشم کاسته می شود. 3.مدل گیری ازوالدین. والدینی که به صورت نامناسب خشم خودراتخلیه می کنندبه طورغیرمستقیم این روش رابه فرزندان خودنیزمی آموزند.برنامه های مختلف تلویزیونی،فیلم های خشن نیزچنین تأثیرمشابهی دارند. 4. ناامیدی،درماندگی،نداشتن قدرت وتسلط ومواردی مانندآن. بعضی افرادزمانی که احساس درماندگی وناامیدی می کنندکه به بن بست رسیده اندبیشترباعصبانیت وخشم واکنش نشان می دهند.نداشتن قدرت،تسلط،ناامیدی ودرماندگی نیزحکایت ازناکامی ومحرومیت داردوشایداوج چنین احساس هایی باشد.بعضی افرادزمان هایی که ترسیده اند،ترس خودراباخشم نشان می دهند.به همین دلیل تفسیرهاوبرداشت هامی تواندبسیارکمک کننده باشد.اعتقادوباوربه این که بالاخره شرایط بهترخواهدشد،یاافرادی هستندکه می توانندکمک کنندواین که دنیابه آخرنرسیده به کاهش ناامیدی،درماندگی ونداشتن قدرت کمک بسیاری می کنند.باورها،اعتقادات معنوی،مذهبی واخلاقی نیزنقش بسیارمهمی درکاهش خشم وعصبانیت دارندزیراتفسیری ازجهان ومشکلات آن ارائه می کنندکه ناامیدی،استیصال وضعف فردراکاهش می دهندواوراباجهان بینی ونگرش دیگری به زندگی آشنامی کنند. 5. تیپ الف شخصیتی.تحقیقات متعددی نشان می دهدکه تیپ شخصیتی خاصی وجودداردکه فردرابه بیماری های جسمی به خصوص بیماری های قلبی مستعدمی کند.به چنین افرادی شخصیت های الف گفته می شود.این افراددارای نشانه های خاصی هستندازجمله: حساس به زمان.این افراد به زمان بسیارحساسند.گذشت زمان این افرادرابه شدت ناراحت می کند.اگرکاری چنددقیقه به تأخیربیفتدشدیداًواکنش نشان می دهند. ناشکیبا. ، این افرادبسیارعجول بوده وشکیبایی ندارند.ایستادن درصف اتوبوس یابانک معطلی درپشت چراغ قرمزومواردی ازاین قبیل،به شدت برای این افرادناراحت کننده است. حساس خصومت وخشم شدید.یکی ازویژگی های عمده این افراداحساس خشم وخصومتی است که نسبت به دیگران دارند.به همین دلیل،ارتباط های اجتماعی وبین فردی این افرادمرتب دستخوش مشکل می شود. رقابت طلبی شدید.این افرادبه شدت رقابت طلب هستندومایلندکه درهرکاری ازهرکسی بالاتروبهترباشند.به محض این که کسی حتی دریک حوزه دیگرزندگی ازآنان بهترباشدبه شدت آشفته شده ودرصددهستندهرطورکه هست ازوی پیشی بگیرند. کمال گرایی. این افرادمایلندکه درهرحوزه وزمینه ای فعالیت دارندنفراول باشندونفراول نبودن برای آنان بسیارناخوشاینداست.مجموعه خصوصیات بالا باعث می شودکه چنین افرادی دائماًباپرخاش وعصبانیت بادیگران برخوردکنند. 6. تحریک پذیری ناشی ازافسردگی.دربعضی ازبیماران افسرده گاهی به جای غم وغصه،گریه وبغض،پرخاش وعصبانیت دیده می شود.به چنین حالتی«تحریک پذیری»می گویند.تحریک پذیری به این علت است که فردافسرده،حال وحوصله وانرژی ونیروی معمول خودراندارد.به همین علت هنگامی که باموضوعاتی ناخوشایندروبه رومی شودنمی تواندبه درستی برخوردمعمول خودرانشان دهدوبه همین علت«ازکوره درمی رود».چنان چه افسردگی این فرددرمان شود،خلق تحریک پذیراونیزبهبودخواهدیافت. روش های مقابله باخشم درمقابله مؤثروسالم باخشم بهتراست کارهای زیرراانجام ندهید: • حمله نکنید • توهین واهانت نکنید • تهدیدنکنید • اغراق درموضوعات نکنید • صدای خودرابالا نبرید • مسائل وموضوعات قدیمی رابه میان نیاورید • حق راکاملاًبه خودندهید • افکارمنفی خودرابیابیدوآنهاراکناربگذارید درعوض فعالیت های زیرراانجام دهید: • قبل ازاین که کاری بکنید،درنگ کرده وفرصت بدهیدتاآرام شوید.پرت کردن حواس خودبه بیرون،شمارش ازصفرتاصدوبرعکس،صلوات فرستادن و...همه مفیدند. • باهرروشی که بلدیدخودراآرام کنید.روش های مختلفی برای آرام کردن خودوجودداردآیاآنهارامی شناسیدبیشترمردم ازروش های زیراستفاده می کنند: o ورزش وپیاده روی o تفریح ومهمانی o انجام کارهای خوشایندمثل هنروکاردستی o صحبت کردن ودرددل کردن بادیگران o وقت گذرانی بادیگران o مدتی فاصله گرفتن ومدتی به موضوع فکرکردن o دلداری دادن به خودمانند«دنیاکه به آخرنرسیده»،«چیزخاصی اتفاق نیفتاده»و.... . • ازمهارت حل اختلاف استفاده کنید.به بخش مهارت های اجتماعی،حل اختلاف مراجعه کنید. خشم نامتناسب،نشانه تفکرضعیف ومنفی،اعتمادبه نفس پایین،تجارب دردناک دوران کودکی وبه خصوص داشتن والدینی است که به طورنامناسبی عصبانی می شد.درصورتی که نمی توانیدبه تنهایی برمشکل خودغالب شویدازکمک های تخصصی استفاده کنید. سؤال: عصبانیت رادوست ندارم چه کارکنم تاازاین احساس پیشگیری کنم؟همان طورکه قبلاًگفته شدعصبانیت شدیدرابایدکنترل وبه نحودرستی باآن برخوردکرد.اماهرانسانی درزندگی خود،گاهی عصبانی می شود.شمانمی توانیدهمیشه احساس های مثبت رادرزندگی خودتجربه کنید.بلکه گاهی هم احساس های منفی ازجمله عصبانیت ایجادمی شود.بهتراست این موضوع راکمی بازکنیم.بعضی از افرادتحمل احساس یاهیجان خاصی راندارند.افرادی که مغرورند،ازهرخشمی ناراحت می شوند.فردی که تصورمی کندانسان قوی ومحکمی است،احساس های منفی مانندغم،ترس وخشم راانکارمی کند.چنین برخوردهایی باعث می شودکه ازخودواقعی تان دورشویدوبعدازمدتی احساس کنیدکه باخودتان هم غریبه اید.هنگامی که هیجان های منفی خودراانکارمی کنیددرواقع قسمتی ازشخصیت خودراموردغفلت وچشم پوشی قرارداده اید.بنابراین انتظارغیرواقع بینانه ازخودنداشته باشید،شماهم انسان هستیدومانندهرانسان دیگری گاهی دچارعصبانیت وخشم می شوید.به جای آن که جلوی این احساس خودرابگیرید،آن راشناسایی کنیدوسعی کنیدکه بااصول صحیح باآن مقابله نمایید. سؤال: یکی ازهم اتاقی های مابسیارعصبانی وپرخاشگراست وماترجیح می دهیم کاری به کارش نداشته باشیم.به همین دلیل تقریباًهمه شرایط زندگی درخوابگاه رابه نفع خودتمام کرده است.درمقابل چنین فردی چه کارمی توانیم بکنیم؟ یکی ازدلایلی که افرادبه پرخاشگری ادامه می دهندآن است که دیگران عقب کشیده وآنها هرکاری دلشان خواست انجام می دهند.درپرخاشگری،به حقوق دیگران تجاوز می شودهمان طورکه شماشاهدآن هستید.متأسفانه،همین عقب کشیدن دیگران باعث می شودکه فردمنافعی به دست آورد(انجام ندادن وظایف خود،همکاری نکردن،خودرابه دیگران تحمیل کردن و...).چنین سودونفعی باعث می شودکه اوروزبه روزبرپرخاشگری خودبیفزاید.راه مقابله باعصبانیت وپرخاش دیگران،عقب کشیدن وحرف نزدن نیست .بلکه دراین مواقع بهتراست ازمهارت حل اختلاف ومهارت قاطعیت که درفصل ارتباط اجتماعی ارائه شده است استفاده کنید. سؤال: گاهی اوقات به بعضی ازدانشجویانی که احساس می کنم ویژگی های خاصی دارندحسودی می کنم.ازاین حسادت ناراحتم وبه همین دلیل خودم راسرزنش می کنم.چگونه من هم می توانم مانندآنهاشوم؟ ازاین که خودآگاهی شمابالاست وازاحساس حسادت خودآگاهی داریدبایدبه خودافتخارکنید.یکی ازموضوع هایی که بایدبه آن دقت کنیدآن است که چه خصوصیات یاویژگی خاصی دراین فرداین همه برشمااثرگذاشته است؟زیبایی،استعداد،هوش،ارتباط اجتماعی،خانواده و.....یکی ازمشکلات چنین احساسی آن است که شماطرف مقابل خودرابسیاربالابرده اید.به گونه ای که فردمقابل هیچ مسئله یامشکلی ندارد.درحالی که درواقعیت این طورنیست.کمترکسی است که دردرون خودهیچ تردیدیاناایمنی وناراحتی نداشته باشد.به عبارت دیگرتصورمی کنیدکه فردمقابل شماتمام ویژگی های خوب وعالی رادارددرحالی که خودراازاین نظربسیارپایین ارزیابی می کنید.دراین مقایسه نامناسب مسلم است که خودراپایین می بینیدودرنتیجه حسادت شکل می گیرد.به یادداشته باشید،حسادت یک خشم است.خشم ازناکامی ومحرومیت شکل می گیرد.محرومیت وناکامی ازاین که کسی امکانات،توانایی هایاخصوصیاتی داردکه من ندارم.همین موضوع باعث خشم شده وخودرابه صورت حسادت نشان می دهد.آن چه شماراآرام می کنداین است که توانایی هاوقدرت هاواستعدادهای خودرابشناسیدبه طوری که این احساس شکل بگیردکه اودارای فلان توانایی هاونکات مثبت است ومن دراین زمینه هاتوانایی دارم.یااین که اوبه این حدازرشدرسیده ولی این امکانی نیست که محدودبه اوباشدمن هم می توانم ازاین نظررشدکنم یادرحوزه های دیگربه رشدخودادامه دهم.نکته آخراین که شمااحتمالاًعزت نفس ضعیفی دارید.منظورازعزت نفس،ارزشی است که برای خودقائلید.ارزش شمابه چه چیزی است؟بسیاری ازانسان هاتوانایی های مختلف ومتعددی دارندولی این دلیل نمی شودکه دیگران خودراپایین وضعیف احساس کنندوبه گونه ای که حسادت شکل بگیرد.شماارزشمندیدبرای آن چه که هستید.اگرباوربه ارزشمندی درشماشکل بگیردآن وقت خودرابرای داشتن یانداشتن پاره ای ازخصوصیات سرزنش نمی کنیدیاپایین نمی آوریدیادیگران رابیش ازحدبالا نمی برید.مهم این است که بدانیدانسان هابایک دیگرفرق دارند.این تفاوت هابسیارطبیعی وبدیهی وآشکاروروشن است ولی دال براین نیست که کسی بالاتروارزشمندتروکسی پایین تروبی ارزش تراست.درموردانسان چنین مقایسه هایی بسیاربی اساس است.شماوهمکلاسی هایتان ممکن است دارای خصوصیات مختلف باشیدوآنهارادربعضی ازمسایل بالاترودربعضی موارددیگرپایین ترازخودببینیدولی درموردارزش اساسی انسانی،دیگران نه بهترنه بدترازشماهستند. سؤال: احساس می کنم که بابقیه فرق دارم.چه کاربکنم؟ فرق ازچه نظر؟اگرمنظوراین است که ازیکی ازاقلیت های قومی یانژادی یامذهبی کشورهستیددربحث های آینده دراین خصوص صحبت خواهیم کرد.ولی گاهی اوقات،بعضی ازدانشجویان بدون این که اقلیت باشنداحساس می کنندکه بادیگران فرق دارندومتفاوتند.چنین احساس بیگانگی ازدیگران خودباعث مشکلات دیگری می شودزیرافردعمیقاًاحساس می کندکه دودسته آدم وجوددارند: آنهاودیگران.چنین احساسی باعث می شودکه فردازدیگران فاصله گیردوبه آنهانزدیک نشود.درنتیجه ارتباط وتعاملات اجتماعی شکل نمی گیردورفتاراین افرادنسبت به دیگران،خشک،سردورسمی باقی می ماند.مردم نیزبرخوردمتقابلی نسبت به چنین افرادی نشان می دهند.آنان به افرادی که جدی وخشک بوده ورفتارمتکبرانه وسردی دارند«روی چندان خوشی»نشان نمی دهند.درنتیجه فرددوباره به همین احساس تنهایی ومتفاوت بودن ازدیگران می رسدواین باوراوتأییدوتقویت می شود.به یادداشته باشیدکه گاهی اوقات افرادباورهای خاصی درموردخودودیگران دارندکه مانندموردبالابسیارافراطی است.چنین افرادی نیازدارندکه درجلسات روان درمانی وتوسط یک روان شناس مجرب تحت درمان قرارگرفته واصلاح شوند.

نوشته شده توسط مصطفی نجفی در 16:7 |  لینک ثابت   • 

سه شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳

بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی

بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی

 

 

 

فصل اول: طرح تحقيق

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت مسئله

اهداف

سؤالات و فرضیهها

متغيرها و تعاریف عملیاتی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

 

در طول سده های گذشته دیدگاه فلاسفه وشاعران موید این اصل بوده است که انسان نیاز دارد خود را خوب ومنطقی

واخلاقی جلوه دهد در صدسال گذشته نیز بسیاری از روانشناسان پذیرفته اند که انسان دارای عزت نفس می باشد

برای انسان هیچ  حکم ارزشی مهمتر از داوری او در مورد عزت نفس خویشتن نیست .

ارزشیابی شخص از خویشتن قطعی ترین عامل در رشد روانی او میباشد این ارزشیابی به صورت احساسی است که انتزاع و شناسا یی ان دشوار است زیرا پیوسته تجربه میشود و جزئی از هر احساس و دخیل در هر واکنش احساساتی انسان است بنابراین این تصور که یک فرد از خویشتن دارد به طور ضمنی در همه ی واکنش های ارزشی تجلی می شود .

از سویی دیگر عملکرد تحصیل و یا موفقیت افراد در مورد تحصیل و عوامل و شرایط و امکانات ومقتضیات ان از جمله موضوعات مورد علاقه و جالب توجه روانشناسان و صاحب نضران علوم تربیتی می باشد

به نظر می رسد پیشرفت تحصیلی و عزت نفس دارای یک رابطه متقابل می باشد یعنی از طرفی داشتن عزت نفس موجب پیشرفت تحصیلی می شود زیرا که خودباوری و تلقی مثبت از خویشتن در یادگیری و ایجاد نگرش برای تحصیل اثر می گذارد و

موجب پیشرفت تحصیلی می شود از طرف دیگر موفقیت تحصیلی و رسیدن به مدارج بالا در کار اموزش موجب ارتقای عزت نفس می شود .

به طور کلی پیشرفت های انسان در هر زمینه ای وتجربه ی موفقیت احساس خودباوری و ازشمندی و توانمندی در هر مورد باعث افزایش عزت نفس می شود .

ویلیام جیمز اضهار می دارد که هر چند مفهوم خود و عزت نفس بسییار شبیه به هم هستند اما عزت نفس اشاره به به سطوح ارزشمندی دارد که فرد برای خود قایل است و به معنی درک و دریافت جایگاه و منزلت خود می باشد

 

 

جیمز در اواخر 1880مطرح نمود که عزت نفس را میتوان براساس میزان ارتباط بین خودواقعی وخود ارمانی تعریف نمود .

 

فاصله بین خود واقعی و خودآرمانی هر چقدر کمتر باشد فرد از عزت نفس بالاتری برخوردار است وهر چقدر فاصله بین

این دو بیشتر یاشد میزان عزت نفس پایین تر خواهد بود

 

 

رابسون عزت نفس را عبادت میداند از حس رضامندی خویشتن پذیری که از ارزیابی شخص درباره ی ارزشمندی قدرت و منزلت وجذابیتشایستگی و کفایت و توانایی برای ارضای تمایلات و خواسته های خود منتج می شود.

 

در تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان مقطع دبیرستان در شهرتبریز در سال تحصیلی 93-92 می‌پردازند.

 

بیان مسأله:

عزت نفس، احساس ارزش، درجه تصویب تأیید، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس می‌کند (شاملو، 1372). وقتی سخن از عزت نفس به میان می‌آید ارزش شخصی یا احساسی که از فرد در نظر اعضای گروه مجسم می‌شود مطرح می‌گردد. یکی از پیچیده‌ترین و ناراحت کننده‌ترین مسائل شخصیتی عقده حقارت است. کودکانی که احساس بی‌لیاقتی و عقب‌ماندگی می‌کنند کمتر برای موفقیت و انجام دادن کارها به تلاش و کوشش دست می‌زنند. رشد سالم شخصیت ایجاب می‌کند که شخص نه فقط برای شناخت خود، بلکه بیشتر برای پذیرش خود فعالیت کند پژوهش‌های ارزشمندی درباره‌ی ارتباط خودشناسی فرد در رابطه با رشد سالم و سازگاری‌های شخصیتی افراد انجام گرفته و نتایج مثبت و سودمندی به بار آورده است(پارسا، 1376).

در زمینه رابطه‌ی بین احساس ارزشمندی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، نظر مربیان و اساتید و متخصصان تعلیم و تربیت بر این است که عوامل روحی و روانی تأثیر بسیار بالایی در موفقیت یا عدم موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان دارد پژوهش‌های زیادی در زمینه پی بردن به رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی صورت گرفته است. گسترده‌ترین این تحقیقات پژوهشی است که به وسیله گیل دات انجام شده نتایج تحقیق مؤید رابطه بالا بین انگیزه پیشرفت و عزت نفس است. یکی دیگر از این پژوهش‌ها در زمینه‌ی عزت نفس یافته‌های کوپر اسمیت است که در سال 1967 منتشر شد. به نظر کوپر اسمیت منابع عزت نفس شامل موارد ذیل‌اند:

  1. پای بند بودن به آداب و قوانین اجتماعی و اخلاقی 

  2. مهم بودن: وقتی شخص متوجه گردد که اهمیت دارد و در زندگی دیگران مهم است عزت نفس او بالا می‌رود.

  3. موفقیت

  4. قدرت: وقتی شخص احساس قدرت کند، در نتیجه می‌تواند روی سایرین اثر گذاشته و متعاقباً عزت نفس او بالا می‌رود.

    بنابراین ارزش وجودی عزت نفس به عنوان بعدی از ابعاد شخصیت انسان و ارتباط آن با موفقیت‌ها و با شکست و ناکامی‌های فرد قابل ملاحظه و تبیین است. در این تحقیق که بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در میان دانش‌آموزان مقطع دبیرستان در شهر تبریز در سال تحصیلی 93-92 است سعی می‌کنیم که این رابطه را با استفاده از پرسشنامه عزت نفس به نتیجه برسانیم. حال سؤال این است که عزت نفس و پیشرفت تحصیلی چه رابطه‌ای با هم دارند؟

     

     

     

     

     

    اهمیت و ضرورت مسأله:

    داشتن عزت نفس برای یک زندگی موفقیت‌آمیز لازم است بنابراین باید به تقویت آن در بین دانش‌آموزان پرداخت.

    از آنجا که عزت نفس کودک زمینه و اساس ادراکات وی از تجارب زندگی را مهیا نماید، امری ارزشمند محسوب می‌گردد شایستگی عاطفی-اجتماعی که از چنین شناخت مثبت از خود ناشی می‌شود، می‌تواند به عنوان نیرویی در مقابل مشکلات جدی آینده به کودک کمک کند.

    عزت نفس جنبه مهمی از عملکرد و کشش کلی کودک است و به نظرمی‌رسد به صورت تعاملی با زمینه‌های دیگری از جمله سلامت روانی و عملکرد تحصیلی ارتباط دارد به این معنی که عزت نفس می‌تواند علت و هم معلول نوعی از عملکرد باشد که در سایر حوزه‌ها رخ می‌دهد(پپ و همکاران، 1988).

    در بحث از اهمیت و ضرورت موضوع می‌توان به آیات قرآن و احادیث مراجعه نمود.

    خداوند در سوره فاطر آیه ده می‌فرماید: « هر که طالب عزت است بداند که تحکم و عزت خاص خدا است، کلمه نیکوی توحید و (روح پاک آسمانی) به سوی خدا بالا رود و عمل نیک خالص آن را بالا برد».

    و در سوره منافقون آیه هشتم آمده است که: «عزت خاص خدا و رسول و مؤمنین است». پیامبر گرامی اسلام در این باره فرموده است: «زندگی که در آن انسان زیردست و خوار باشد مردن از آن بهتر است و مردنی که با پیروزی مقرون باشد، صدهزار بار بر زندگی ذلت‌بار ترجیح دارد».

    همچنین پیامبر گرامی می‌فرمایند: کسی که نفس خود را شناخت به یقین خدا را شناخته است حضرت علی (ع) می‌فرمایند: خویشتن‌شناسی سودمندترین دانش‌هاست.

     

     

    اهداف:

    هدف کلی:

    تعیین رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی در میان دانش‌آموزان مقطع دبیرستان شهرتبریز

    هدف جزیی:

    1-تعیین میزان رابطه‌ی عزت نفس با پیشرفت تحصیلی

    2-تعیین میزان رابطه‌ی عزت نفس با جنسیت

    سؤال‌ها:

    1-آیا بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی رابطه‌ وجود دارد؟

    2-آیا بین عزت نفس با جنسیت رابطه وجود دارد؟

     

     

    متغیرها:

    عزت نفس (متغیر مستقل): تصورات، نگرش‌ها و ارزیابی‌هایی که شخص بطور مداوم از خود انجام می‌دهد

    پیشرفت تحصیلی (متغیر وابسته): موفقیت در هدف‌های تربیتی تعیین شده که به عنوان عملکرد تحصیلی دانش‌آموز در نظر گرفته شده است.

     

    تعریف عملیاتی:

    عزت نفس: منظور از عزت نفس در تحقیق حاضر میزان نمره‌ای است که فرد از آزمون کوپر اسمیت کسب کرده است.

    پیشرفت تحصیلی: منظور از پیشرفت تحصیلی در پژوهش حاضر نمره معدل ترم گذشته دانش‌آموزان در تمام دروس است.       

    مقطع تحصیلی که این تحقیق در آن صورت گرفته است دانش‌آموزان دوره دبیرستان شهرتبریز است.

نوشته شده توسط مصطفی نجفی در 20:46 |  لینک ثابت   • 

سه شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳

بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی

بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی

 

 

 

فصل اول: طرح تحقيق

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت مسئله

اهداف

سؤالات و فرضیهها

متغيرها و تعاریف عملیاتی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

 

در طول سده های گذشته دیدگاه فلاسفه وشاعران موید این اصل بوده است که انسان نیاز دارد خود را خوب ومنطقی

واخلاقی جلوه دهد در صدسال گذشته نیز بسیاری از روانشناسان پذیرفته اند که انسان دارای عزت نفس می باشد

برای انسان هیچ  حکم ارزشی مهمتر از داوری او در مورد عزت نفس خویشتن نیست .

ارزشیابی شخص از خویشتن قطعی ترین عامل در رشد روانی او میباشد این ارزشیابی به صورت احساسی است که انتزاع و شناسا یی ان دشوار است زیرا پیوسته تجربه میشود و جزئی از هر احساس و دخیل در هر واکنش احساساتی انسان است بنابراین این تصور که یک فرد از خویشتن دارد به طور ضمنی در همه ی واکنش های ارزشی تجلی می شود .

از سویی دیگر عملکرد تحصیل و یا موفقیت افراد در مورد تحصیل و عوامل و شرایط و امکانات ومقتضیات ان از جمله موضوعات مورد علاقه و جالب توجه روانشناسان و صاحب نضران علوم تربیتی می باشد

به نظر می رسد پیشرفت تحصیلی و عزت نفس دارای یک رابطه متقابل می باشد یعنی از طرفی داشتن عزت نفس موجب پیشرفت تحصیلی می شود زیرا که خودباوری و تلقی مثبت از خویشتن در یادگیری و ایجاد نگرش برای تحصیل اثر می گذارد و

موجب پیشرفت تحصیلی می شود از طرف دیگر موفقیت تحصیلی و رسیدن به مدارج بالا در کار اموزش موجب ارتقای عزت نفس می شود .

به طور کلی پیشرفت های انسان در هر زمینه ای وتجربه ی موفقیت احساس خودباوری و ازشمندی و توانمندی در هر مورد باعث افزایش عزت نفس می شود .

ویلیام جیمز اضهار می دارد که هر چند مفهوم خود و عزت نفس بسییار شبیه به هم هستند اما عزت نفس اشاره به به سطوح ارزشمندی دارد که فرد برای خود قایل است و به معنی درک و دریافت جایگاه و منزلت خود می باشد

 

 

جیمز در اواخر 1880مطرح نمود که عزت نفس را میتوان براساس میزان ارتباط بین خودواقعی وخود ارمانی تعریف نمود .

 

فاصله بین خود واقعی و خودآرمانی هر چقدر کمتر باشد فرد از عزت نفس بالاتری برخوردار است وهر چقدر فاصله بین

این دو بیشتر یاشد میزان عزت نفس پایین تر خواهد بود

 

 

رابسون عزت نفس را عبادت میداند از حس رضامندی خویشتن پذیری که از ارزیابی شخص درباره ی ارزشمندی قدرت و منزلت وجذابیتشایستگی و کفایت و توانایی برای ارضای تمایلات و خواسته های خود منتج می شود.

 

در تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان مقطع دبیرستان در شهرتبریز در سال تحصیلی 93-92 می‌پردازند.

 

بیان مسأله:

عزت نفس، احساس ارزش، درجه تصویب تأیید، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس می‌کند (شاملو، 1372). وقتی سخن از عزت نفس به میان می‌آید ارزش شخصی یا احساسی که از فرد در نظر اعضای گروه مجسم می‌شود مطرح می‌گردد. یکی از پیچیده‌ترین و ناراحت کننده‌ترین مسائل شخصیتی عقده حقارت است. کودکانی که احساس بی‌لیاقتی و عقب‌ماندگی می‌کنند کمتر برای موفقیت و انجام دادن کارها به تلاش و کوشش دست می‌زنند. رشد سالم شخصیت ایجاب می‌کند که شخص نه فقط برای شناخت خود، بلکه بیشتر برای پذیرش خود فعالیت کند پژوهش‌های ارزشمندی درباره‌ی ارتباط خودشناسی فرد در رابطه با رشد سالم و سازگاری‌های شخصیتی افراد انجام گرفته و نتایج مثبت و سودمندی به بار آورده است(پارسا، 1376).

در زمینه رابطه‌ی بین احساس ارزشمندی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، نظر مربیان و اساتید و متخصصان تعلیم و تربیت بر این است که عوامل روحی و روانی تأثیر بسیار بالایی در موفقیت یا عدم موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان دارد پژوهش‌های زیادی در زمینه پی بردن به رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی صورت گرفته است. گسترده‌ترین این تحقیقات پژوهشی است که به وسیله گیل دات انجام شده نتایج تحقیق مؤید رابطه بالا بین انگیزه پیشرفت و عزت نفس است. یکی دیگر از این پژوهش‌ها در زمینه‌ی عزت نفس یافته‌های کوپر اسمیت است که در سال 1967 منتشر شد. به نظر کوپر اسمیت منابع عزت نفس شامل موارد ذیل‌اند:

  1. پای بند بودن به آداب و قوانین اجتماعی و اخلاقی 

  2. مهم بودن: وقتی شخص متوجه گردد که اهمیت دارد و در زندگی دیگران مهم است عزت نفس او بالا می‌رود.

  3. موفقیت

  4. قدرت: وقتی شخص احساس قدرت کند، در نتیجه می‌تواند روی سایرین اثر گذاشته و متعاقباً عزت نفس او بالا می‌رود.

    بنابراین ارزش وجودی عزت نفس به عنوان بعدی از ابعاد شخصیت انسان و ارتباط آن با موفقیت‌ها و با شکست و ناکامی‌های فرد قابل ملاحظه و تبیین است. در این تحقیق که بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در میان دانش‌آموزان مقطع دبیرستان در شهر تبریز در سال تحصیلی 93-92 است سعی می‌کنیم که این رابطه را با استفاده از پرسشنامه عزت نفس به نتیجه برسانیم. حال سؤال این است که عزت نفس و پیشرفت تحصیلی چه رابطه‌ای با هم دارند؟

     

     

     

     

     

    اهمیت و ضرورت مسأله:

    داشتن عزت نفس برای یک زندگی موفقیت‌آمیز لازم است بنابراین باید به تقویت آن در بین دانش‌آموزان پرداخت.

    از آنجا که عزت نفس کودک زمینه و اساس ادراکات وی از تجارب زندگی را مهیا نماید، امری ارزشمند محسوب می‌گردد شایستگی عاطفی-اجتماعی که از چنین شناخت مثبت از خود ناشی می‌شود، می‌تواند به عنوان نیرویی در مقابل مشکلات جدی آینده به کودک کمک کند.

    عزت نفس جنبه مهمی از عملکرد و کشش کلی کودک است و به نظرمی‌رسد به صورت تعاملی با زمینه‌های دیگری از جمله سلامت روانی و عملکرد تحصیلی ارتباط دارد به این معنی که عزت نفس می‌تواند علت و هم معلول نوعی از عملکرد باشد که در سایر حوزه‌ها رخ می‌دهد(پپ و همکاران، 1988).

    در بحث از اهمیت و ضرورت موضوع می‌توان به آیات قرآن و احادیث مراجعه نمود.

    خداوند در سوره فاطر آیه ده می‌فرماید: « هر که طالب عزت است بداند که تحکم و عزت خاص خدا است، کلمه نیکوی توحید و (روح پاک آسمانی) به سوی خدا بالا رود و عمل نیک خالص آن را بالا برد».

    و در سوره منافقون آیه هشتم آمده است که: «عزت خاص خدا و رسول و مؤمنین است». پیامبر گرامی اسلام در این باره فرموده است: «زندگی که در آن انسان زیردست و خوار باشد مردن از آن بهتر است و مردنی که با پیروزی مقرون باشد، صدهزار بار بر زندگی ذلت‌بار ترجیح دارد».

    همچنین پیامبر گرامی می‌فرمایند: کسی که نفس خود را شناخت به یقین خدا را شناخته است حضرت علی (ع) می‌فرمایند: خویشتن‌شناسی سودمندترین دانش‌هاست.

     

     

    اهداف:

    هدف کلی:

    تعیین رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی در میان دانش‌آموزان مقطع دبیرستان شهرتبریز

    هدف جزیی:

    1-تعیین میزان رابطه‌ی عزت نفس با پیشرفت تحصیلی

    2-تعیین میزان رابطه‌ی عزت نفس با جنسیت

    سؤال‌ها:

    1-آیا بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی رابطه‌ وجود دارد؟

    2-آیا بین عزت نفس با جنسیت رابطه وجود دارد؟

     

     

    متغیرها:

    عزت نفس (متغیر مستقل): تصورات، نگرش‌ها و ارزیابی‌هایی که شخص بطور مداوم از خود انجام می‌دهد

    پیشرفت تحصیلی (متغیر وابسته): موفقیت در هدف‌های تربیتی تعیین شده که به عنوان عملکرد تحصیلی دانش‌آموز در نظر گرفته شده است.

     

    تعریف عملیاتی:

    عزت نفس: منظور از عزت نفس در تحقیق حاضر میزان نمره‌ای است که فرد از آزمون کوپر اسمیت کسب کرده است.

    پیشرفت تحصیلی: منظور از پیشرفت تحصیلی در پژوهش حاضر نمره معدل ترم گذشته دانش‌آموزان در تمام دروس است.       

    مقطع تحصیلی که این تحقیق در آن صورت گرفته است دانش‌آموزان دوره دبیرستان شهرتبریز است.

نوشته شده توسط مصطفی نجفی در 20:46 |  لینک ثابت   •