شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۶

خویشتن از ديدگاه آلپورت

خویشتن از ديدگاه آلپورت

آلپورت با مطرح كردن واژه "خويشتن" به جاي واژه "خود" اميدوار بود شايد بتواند از ابهام ها و تناقض هايي واژه خود بكاهد وي خويشتن را منحصر به يك فرد مي داند كه خود و تمامي مسايل فرد را در بر مي گيرند, به عبارتي ديگر, امر خويشتن را "مني كه احساس مي كنم و مي شناسم" مي خواند. بر اساس ديگاه آلپورت تحول آگاهي از خود و رسيدن به خويشتن از هفت مرحله مي گذرد. شكست و ناكامي در هر يك از اين مراحل به پيدايش مراحل بعدي لطمه مي زند, مراحلي كه آلپورت ذكر مي كند عبارت است از: خود جسماني, هويت, احترام به خود (عزت نفس) , گسترش خود, تصور از خود, خود حريفي معقول و تلاش اختصاصي.

همانطور كه اشاره شد, آلپورت در تكوين خويشتن هفت مرحله بيان مي كند كه سومين مرحله آن را پديدار شدن عزت نفس مي داند. آلپورت معتقد است اين مرحله با احساس غرور كودك و در نتيجه آموختن انجام كارها بطور انفرادي و مستقل همراه است. در اين مرحله كودك تمايل دارد, چيزهايي بسازد و به اكتشاف بپردازد. آلپورت اين مرحله از تكوين خويشتن را بسيار حساس و تعيين كننده مي داند, چنانچه پدر و مادر كودك نياز كودك به اكتشاف را ناكام بگذارند, عزت نفس كودك كه در حال شكل گيري است لطمه مي بيند و به احساس حقارت و خشم مبدل مي گردد.

بنابر اين مي بينيم كه آلپورت مانند راجرز رفتار هاي والدين محصوص مادر را از عناصر عمده و اساسي در شكل گيري عزت نفس مي داند. در كل چنانچه رفتار و سيماي مادران گرم و صميمي و تاكيد كننده باشد و تصوير درست و صحيحي از هويت فرزندان شان ارائه دهند و كودك خود را مورد طرد قرار ندهند يا مقايسه اي بين آنان انجام ندهند, كودكان از عزت نفس, جرات و شهامت بالا برخوردار خواهند شد و اين گونه كودكان انگيزه هاي كنجكاوانه خود را بگونه هايي مختلف و بطور طبيعي ارضا خواهند كرد و عزت نفس بالايي در رهبري بازي و تكاليف درسي پيدا خواهند كرد. اما چنانچه رفتار خانواده و به خصوص مادران نامنظم و سرشار از جنبه هاي تعارض آميز باشد و كودك خود را دائماً مورد طرد و تمسخر قرار دهند و نگرش ها و انتظارات, ادراكت و واكنش هاي منفي نسبت به آنان روا دارند, از آنجا كه كودكان , اين گونه رفتار هاي والدين را بر اساس مكانيزم دورن فكني, دروني و جز خصيصه هاي شخصي خود مي كنند, در نتيجه چنين كودكاني از عزت نفس پايين برخوردار خواهند شد و انگيزه كنجكاوانه و خلاقيت در آنان سركوب مي شود و احساسات حقارت كه مي تواند سر منشا بسياري از ناسازگاري هاي عاطفي- اجتماعي باشد جايگزين آنها مي گردد (شولتس, ترجمه گيتي خوشدل, 1379).

 

نوشته شده توسط مصطفی نجفی در 20:7 |  لینک ثابت   •